۱۳۸۶ آذر ۴, یکشنبه

سیستم آموزش معماری در ژاپن 3- آشنایی با دروس تخصصی ترم چهارم


این ترم اولین ترم تخصصی معماری در دانشگاه توهوکو است. هرچند که هنوز دانشجویان متناسب با با واحد هایی که در ترم های قبل پاس کرده اند تعدادی واحد عمومی را نیز باید پاس کنند. لازم به ذکر است که رشته معماری دانشگاه توهوکو در مقطع لیسانس دارای دو گرایش است. یکی گرایش معماری (که به رشته معماری در ایران نزدیک تر است) دیگری گرایش مهندسی ساختمان است. اصولا کلیه دروس ارائه شده در این رشته را دانشجویان هر دو گرایش می توانند بگذرانند. تنها تفاوتی که میان این دو گرایش، در این است که یک سری از درس های ارائه شده برای گرایشی اجباری بوده که دانشجویان گرایش دیگر می توانند به دل خواه آن را انتخاب کنند.

و اما دروس که در ترم سوم ارائه می شود.

طراحی A (اجباری)

مقدمات پلنینگ (برنامه ریزی) ساختمان (اجباری)

مقدمات مهندسی محیط معماری (اجباری)

استاتیک در سازه های معماری (اجباری برای گرایش مهندسی ساختمان)

مفهوم سازه در معماری (اجباری)

مهندسی زمین شناسی

مقدمات مهندسی مصالح ساختمانی (اجباری)

تاریخ معماری معاصر

معرفی محتوای برخی از دروس

درس طراحی به دو قسمت تقسیم می شود. در نیمه اول ترم دانشجویان در 5 آتلیه تحت نظر 5 تن از اساتید دانشگاه تقسیم شده و هریک بسته به گرایش استاد از یک منظر خاص به طراحی خانه به عنوان اولین موضوع طراحی می پردازند. در نیمه دوم ترم دانشگاه از چندتن از معماران خارج از دانشگاه دعوت می کند تا مسئولیت آموزش به دانشجویان را بر عهده بگیرند. و هریک از این اساتید مدعوو بنا بر فراخور خود موضوعی را برای طراحی به دانشجویان ارائه می کند. در پایان هریک از این آتلیه ها ابتدا دانشجویان یک دفاع درون گروهی انجام داده و استاد مسئول چند طرح برتر را دفاع عمومی انتخاب می کند تا دانشجویان از طرح خود در مقابل دیگر اساتید نیز دفاع کنند.

۱۳۸۶ آبان ۲۸, دوشنبه

فصل دوم : آرزوی تولید انبوه 6- آرزوی گروپیوس

ساختمان های منتاژی ژاپن

بعد از جنگ جهانی دوم تنها آمریکایها یا اروپایها نبودند که تلاش می کردند تا از تاسیسات و مصالح صنعتی مورد استفاده در جنگ، برای کاربرد های صلح آمیزی از قبیل مسکن به کار گیرند. در ژاپن نیز این موضوع از اهمیت فراوانی بر خوردار بود. به عنوان نمونه در سال 1946 بیست شرکتی که در زمینه های کشتی سازی و هواپیما سازی فعالیت می کردند با هدف تولید انبوه خانه های دارای استاداردهایی مطلوب « اتحادیه تولید خانه صنعتی » را ایجاد می کنند. خانه های صنعتی تمامی این شرکت ها چوبی بود ، ولی روش ساخت در هر شرکت متفاوت و میزان موفقیت همه نیز یکسان نبود. در این میان تنها مدل شماره 7 پورموس (Puremos) محصول شرکت یاما این کوگیو (Yamain Kogio) که با همکاری یکی از معروف ترین معمارن مدرن ژاپن کونی او مائگاوا (Kunio Maegawa) ساخته شد ، از اقبال تولید در تیراژ انبوه برخوردار شد. این محصول، ساختمانی کوچک بود که تنها دارای دو اتاق ویک آشپزخانه کوچک و توالت بود که از ترکیب پانلهای چوبی به عرض یک متر با اتصال پیچی بنا شده بود. پورموس چه از نظر ابعاد، چه از نظر انتخاب نوع پانل بسیار بهتر از یک نمونه ابتدایی تولید صنعتی ساخته شده بود. هر چند تاثیر شخص مائگاوا که از سال 1920 به محض فارغ التحصیلی از دانشگاه به اروپا رفته و در آتلیه لوکروبوزیه از بزرگان معماری مدرن تجربه کسب می کند، بسیار زیاد است. ولی نباید نقش تحقیقاتی که از قبل از جنگ جهانی دوم بر روی خانه سازی با منتاژ پانل در ژاپن وجود داشته است نیز غافل شد. مخصوصا در مورد خانه پورموس که طراحی مائگاوا است تاثیر فعالیت های قبل از جنگ هم کلاسیش در دانشگاه یعنی کن چی اورا (Ken Chiura) بسیار مهم می باشد.

کن چی اورا در جایگاه مدیر سازمان تامین مسکن که در سال 1941 ایجاد می شود، یک بررسی جامعی روی روش های تولید خانه صنعتی موجود در دنیا انجام می دهد و از میان آنها روش منتاژ پانل را مناسب ترین روش تشخیص می دهد. یک سال بعد 1942 شروع به ساخت خانه های آزمایشی می کند. تمام ویژگی هایی که چه در نوع انتخاب پانل و چه در اندازه ها و یا انتخاب پیچ برای اتصال پانل ها که در پورموس دیده می شود تماما در این خانه آزمایشی تجربه شده بودند. بنا بر گزارشی که در شماره فوریه سال 1946مجله «کنچی کو زاشی» (Kenchiku Zashi) آمده است، از این خانه آزمایشی تا پایان جنگ حدود 200 واحد ساخته شده است. و دلیل قرار گرفتن کن چی اورا در مقام مدیریت سازمان تامین مسکن چیزی نیست جز اشراف کامل او به فعالیت هایی که در سطح جهان برای خانه های صنعتی انجام می شده است. کی چی اورا که بعد از جنگ جهانی دوم با طراحی شهرک مسکونی سن ری تبدیل به فرد اول طراحی و برنامه ریزی معماری تبدیل می شود، در مهمترین مقاله ای که قبل از جنگ در باره تولید صنعتی خانه می نویسد با اتکا به مقاله آلبرت اف بهمیس (Albert F. Bemis) تحت عنوان The Evolving House, Vol. 1-3 در مجله ( The Technology Press, MIT, 1933- 1936 ) که به عنوان منبعی برای نشان دادن منطق سیستم های تولید صنعتی خانه است در مجله کنچی کو زاشی در سال 1937 تحت عنوان « بهینه کردن روش ساخت خانه » متشر می کند و خانه خود را نیز با روش خانه سازی جدیدی به نام روش «خانه سازی خشک» بنا می کند.

روش خانه سازی خشک

برعکس روشهای معمول ساختمان سازی که نیازمند حجم زیاد آب است، در این روش مصالح خشک با یک دیگر منتاژ می شوند. این روش نه تنها امتیاز سرعت بالای ساخت را دارد، بلکه دارای ویژگی تولید کل یا اجزاء خانه در کارخانه نیز هست. چی اورا به همراه معماران مترقی مانند تسوچی اورا کامه کی () که تجربه کار زیر نظر فراک لوید رایت (Frank Lloyd Wright) را دارد، در حدود سال های 1930 به دنبال پیدا کردن روش های جدید طراحی مسکن بودند. همانطور که از اظهارات چی اورا و تسوچی اورا نیز پیدا است تلاش های آنها تحت تاثیر فعالت هایی بود که همزمان در آلمان انجام می شد به خصوص تاثیرات والتر گروپیوس (Gropius) قابل انکار نبود. کسی که در عین حال که موسس باوهاوس(BAUHAUS) بود هم در تولید نظریه و هم در عمل، رهبری معماری جدید را بر عهده داشت.

گروپیوس با روش ابداعی خانه سازی خشک خود و یا ابداع روش تولید صنعتی خانه به وسیله این روش، آثار متنوعی را خلق می کند، که از آن جمله طراحی معیار معینی برای خانه سازی که قابلیت تولید خانه های متنوع با ترکیب چندین جعبه بزرگ را داشت، یا خانه ای که در سال 1925 در شوتوتگارت ( stuttgart ) و برای شهرک وانسن هوف (Weissenhofsiedlung) طراحی می کند و همچنین مقاله « خانه صنعتی» معرفی شده در کتاب « خانه های آزمایشی باوهاوس» منتشره در سال 1925 معروف هستند. احتمالا چی اورا یا تسوچی اورا در ژاپن این آثار و مقالات دهه 1920گروپیوس را دیده باشند. باید توجه داشت که در روش ساخت خشکی که در ژاپن اعمال می شود همانگونه که تسوچی اورا می گوید از طرح های گروپیوس برای طراحی جزئیات ساختمان استفاده نشده است. (مجله SD سال 1988) روش ساخته خشک گروپیوس مانند شوتوتگارت سازه فولادی داشتند. در حالی که در مدل ژاپنی ساخت خشک با منعکس کردن شرایط محلی از چوب برای ساخت استفاده شده بود. ولی به جز این تفاوت، با توجه به مصالحی که برای دیوار های بیرونی در روش ساخته خشک نیاز است و با دقت در نوع اتصال قطعات، جای شکی در شباهت این دو سیستم باقی نمی ماند.

مقدمات ظهور شرکت های سازنده خانه های پیش ساخته

حقیقت این است که تلاش های گروپیوس را برای ساخت صنعتی خانه بسیار پیش تر از مثال های بیان شده آغاز شده است. او وقتی در سال1910 که تنها 26 سال داشت و در دفتر پیتر برنس (Peter Behrens) که هم معمار بود هم طراح صنعتی، کار می کرد به امیل لاتناو (Emil Rathenau) مدیر شرکت بزرگ AEG که از مشتری های مهم این شرکت بود پروپزالی را با نام « ساخت مسکن با استفاده از یگانه منطق زیبا شناسی » را در ماه مارس تحویل می دهد.

این پروپزال با جمله [ خلاصه طرح- هدف ایجاد این شرکت تولید صنعتی خانه است. و برای این کار از بهترین مصالح را استفاده کرده و بزرگترین ویژگی تولید صنعتی که پایین آوردن قیمت است را به خانه سازی اعطا می کنیم.] شروع می شود و دارای سه بخش « خلاصه طرح» « برای عملی کردن طرح» و « روش فروش» بود. کل متن پروپزال که شامل 5000 لغت بود، احتمالا اولین طرح برای ساخت شرکت خانه سازی صنعتی که بشر به خود دیده باشد. این طرح آنقدر کامل بود که امروزه نیز بسیاری از قسمت های آن توسط شرکت های خانه سازی ژاپن استفاده می شود. نوشتن طرح دقیقی برای ایجاد شرکت خانه سازیی که تا آن موقع وجود خارجی نداشت، نشان دهنده قدرت بالای خلاقیت گروپیوس است. نه تنها راهی که ژاپن از سال های 1925 با ساخت اولین خانه های آزمایشی به روش ساخت خشک تا 1945 را می توان با طرح نوشته شده در سال 1910 گروپیوس مرتبط دید، بلکه می توان مراحل پیشرفت شرکت هایی خانه سازی ژاپن را که بعد از سال 1965 ایجاد می شوند را نیز با استفاده از این طرح توضیح داد.

زمینه کلیه فعالیت هایی خانه سازی گروپیوس را می توان در این پروپزال دید. چهار سال بعد از مجتمع مسکونی زیدلونگ (Siedlung) در اشتوتگارت (Stuttgart) و در سال 1931 گروپیوس با شرکت هیرسش (Hirsch) که یک سیستم خانه پیش ساخته ای با استفاده از چدن را به نام «کارپا هاوس» ابداع کرده و به تولید رسانده بود، ارتباط بر قرار می کند و به مانند اینکه دارد پروپوزال سال 1910 خود را اجرا می کند، در طراحی مدل ساختمان، تحقیقات در باره تکنولوژی ساخت، و حتی روش فروش آن فعالیت کرد. گروپیوس علاوه بر بهینه کردن جزئیاتی از قبیل روش اتصال پانل ها، یک سری مدل جدید با نام [ مدل گروپیوس] را طراحی می کند. برای صادرات نیز اظهارنظرهای لازم را انجام می داد. در نمایشگاهی نیز که در سال 1932 در برلین با عنوان [ خانواده ای که رشد می کند] بر گذار شده بود یکی از مدل خانه هایی شرکت هیرسش به نمایش گذاشته شده بود.

وقتی شرایط سیاسی آلمان تغییر می یابد و گروپیوس مجبور به فرار از آلمان می شود. و با دعوت دانشگاه هاروارد گروپیوس به آمریکا مهاجرت می کند. گروپیوس دوست مهندس آلمانی خود کونراد واکسمن () را نیز به آمریکا دعوت می کند. و با استفاده از روش های متنوعی که واکسمن سالها برای اتصال پانلها اختراع کرده بود سیستم جدیدی برای خانه سازی به نام [ پاکژ هاوس] را با یک دیگر ابداع کرده و در سال 1942 با تاسیس شرکتی به نام [ جنرال پال] ساخته و به فروش می رسانند.

بیان توضیح کامل آنچه که بعد از آن اتفاق افتاد از حوصله این بحث خارج است ولی نهایت هیچ یک از این شرکت ها که گروپیوس خود در آنها فعال بود به عنوان یک شرکت خانه سازی موفق نبودند. ولی جای شکی نست که او صنعت ساخت و ساز را هم تراز صنعت اتومبیل سازی کرد و معتقد بود که معماران قرن جدید موظف هستند برای عملی کردن آن، تکنولوژی و طراحی (دیزاین) لازم را فراهم کنند. و اینگونه فعالیت های گروپیوس در معماران جوان هم دوره خودش بسیار تاثیر گذاشت. از طرف دیگر هرچند تجربه خود گروپیوس موفق نبود ولی شرایط تولید صنعتی خانه در ژاپن بعد از جنگ جهانی دوم را می بینیم در می یابیم که رویایی که گوپیوس در سال 1910 دیده بود اشتباه نبوده است.


۱۳۸۶ آبان ۸, سه‌شنبه

سیستم آموزش معماری در ژاپن 2- آشنایی با دروس تخصصی ترم سوم

در این ترم دانشجویان برای اولین بار به دانشجویان در کنار واحد های عمومی واحدهای تخصصی نیز ارائه می شود. و آنها نیم از هفته را در دانشکده تخصصی به فراگیری دروس پایه از رشته تخصصی خود می پردازند.

این ترم اولین و آخرین ترمی است که دانشجویان معماری و عمران واحدهای تخصصی مشترکی را می گذرانند.

و اما فهرست واحد هایی که در این ترم ارائه می شود

مبانی طراحی (اجباری)

استاتیک و ساخت فضا (اجباری)

مقدمات مهندسی محیط زیست (اجباری)

طراحی سازه های عمرانی و استاتیک

آشنایی با روش ساخت محیط های آبی

شهر و سیستم حمل و نقل

آشنایی با طراحی معماری

استاتیک و فرم

کارگاه معماری و عمران

تاریخ معماری غرب

تاریخ مهندسی عمران

به جز سه درس اول یعنی مبانی طراحی، استاتیک و ساخت فضا و مقدمات مهندسی محیط زیست که اجباری و 2 واحدی ، بقیه دروس اختیاری و تک واحدی هستند.
لازم به ذکر است که دانشجو اگر در این ترم حداقل واحد های لازم را پاس نکند امکان ادامه تحصیل به ترم بالاتر را ندارد.

۱۳۸۶ آبان ۷, دوشنبه

سیستم آموزش معماری در ژاپن 1- سه تفاوت عمده

سعی می کنم طی چند پست سیستم آموزش معماری در ژاپن را معرفی کنم.

از آنجایی که استقلال دانشگاه و دانشکده، گروه و حتی استاد در تعیین محتوای آموزشی در ژاپن زیاد است. نمی توان فرمول کلی برای سیستم آموزشی ژاپن ارائه کرد. از این رو در این پست ها سیستم آموزشی دانشگاه توهوکو را معرفی می کنم. قبل از ورود به بحث لازم است که حداقل به سه تفاوت میان سیستم آموزش معماری ایران و ژاپن اشاره کنم.

1) در اکثر دانشگاه های ژاپن گروه معماری زیر مجموعه از دانشکده فنی است.

2) مفهوم معماری در ژاپن با ایران متفاوت است. در ژاپن رشته معماری مجموعه است از کلیه علوم مرتبط با ساختمان که حداقل شامل معماری ، شهرسازی، مهندسی سازه ساختمان مهندسی زلزله و مهندسی تاسیسات است. و تفاوت رشته عمران در ژاپن با ایران در این است که در آن به سازه های غیر از سازه های ساختمانی ار قبیل پل، سد و.... پرداخته می شود.

3) در دانشگاه های بزرگ و جامع ژاپن معمولا 1 سال اول به صورت کامل به درس های عمومی اختصاص داده می شود. و تمام دانشجویان از دانشکده های مختلف سال اول را در کمپسی مخصوص به تعلیمات عمومی تحصیلات پایه خود را می گذرانند. و از سال دوم به تدریج ( در دانشگاه توکیو از سال سوم) دانشجویان به دانشکده هایی تخصصی خود می روند و برای اولین بار شروع به یادگیری درسهای تخصصی می کنند.

واحد های عمومی که هر دانشجو باید بنابر رشته تخصصی خود بگذرلند، یک سری دروس اجباری مانند ریاضی فیزیک زبان خارجی برای دانشجویان فنی، و یکسری واحدهای انتخابی از یک مجموعه بسیار وسیعی از واحد های عمومی متنوع در زمینه های اجتماعی اقتصادی دینی فلسفی،..... است. به دلیل گستردگی و پیچیدگی این دروس از توضیح و معرفی آنها صرف نظر می کنم. ولی فقط برای درک گستردگی واحدهایی که هر دانشجو می تواند انتخاب کند به این نمونه اشاره می کنم که در میان دروس عمومی ارائه شده در دانشگاه توهوکو، درس زبان و فرهنگ فارسی نیز وجود دارد. به عبارتی این حق به دانشجو داده می شود تا آزادی بیشتری برای انتخاب موضوع مورد علاقه خود برای یادگیری داشته باشد.

۱۳۸۶ آبان ۱, سه‌شنبه

رمز موفقیت

ساعت 8 شب

کارمندA از بیرون میاد. بعد از جمع جور کردن میزش، می ره پیش کارمندB

و با خجالت می گه:

کارای امروزه من تموم شد.

و B در جواب می گه:

اِه. نه الان کاری ندارم که بتونی کمکم کنی.

کارمند A به میز خود باز می گرده و تا 10 وقت می کشه و به خانه می ره.

نتیجه اخلاقی:

1) بی کاری خجالت داره حتی اگر ساعت 8 شب باشه و خسته از بیرون آمده باشی

2) کار من و تو نداره ، نسبت به کلیه پروژه هایی که در شرکت انجام می شه، تو مسئولی. وقت آزاد پیدا کردی سریع برو کمک همکارات.

3) حتما تا ساعت 10 شب باید در شرکت بود. حتی اگر کاری برای انجام دادن نداشته باشی.

۱۳۸۶ مهر ۲۶, پنجشنبه

جزئیات ساختمان-1

برشی از قسمت پایینی یک curtain wall در یک ساختمان اداری

۱۳۸۶ مهر ۲۱, شنبه

کیشو کورکاوا در گذشت


معمار بزرگ ژاپنی کیشو کورکاوا از بنیانگذاران مکتب متابولیسم و از پیشگامان معماری پسامدرن ژاپن، در تاریخ 12 اکتبر 2007 در سن 73 سالگی در گذشت. کوروکاوا آثار بسیار زیادی در زمینه معماری و شهرسازی از خود بجای گذاشت. محدوده فعالیت این معمار بزرگ تنها ژاپن نبوده و آثار بسیاری از او مانند طرح جامع پایتخت جدید قزاقستان یا فرودگاه بین المللی کولالامپور را می توان در سرتاسر جهان یافت. ولی شاید مهمترین اثر او هتل کبسولی ناکاگین باشد، که به بهترین وجه ممکن مفهوم متابولیسم را توضیح می دهد. مکتبی که معماری را عنصری فناپذیر از مجموعه ای پایداری به نام شهر می داند. کوروکاوا بنابر تعلیمات استاد بزرگش کنزو تانگه هرگز معماری را جدا از شهرسازی نمی دانست، او که به غیر از پروژه های عملی در گسترش تئوری معماری نیز نقش به سزایی داشت. تالیفات زیادی نیز در رابطه با معماری و طراحی شهری دارد، که از آن جمله می توان به کتاب URBAN DESIGN اشاره کرد که در آن تاکید فراوانی بر رابطه میان معماری و شهر سازی می کند. آخرین اثر بزرگ او مرکز ملی هنر توکیو است که در سال 2006 به بهره برداری رسید.

یادش زنده راهش پایدار باد

۱۳۸۶ مهر ۱۰, سه‌شنبه

انقلاب مسکن -5 خانه پیش رفته ای که پرواز می کرد

لک لکی که خانه حمل می کند

یکی از مهمترین تصاویری که پروفسور یوشی چی کا اوچی دا (Yoshichika Uchida) در زمان دانشجویی به من نشان داد، نقاشی بود از یک لک لکی که در حال حمل خانه ای در هوا اسد. این نقاشی برگرفته از مجله انگلیسی پانچ ( Punch) چاپ سال 1944 بود. پروفسور اوچی دا که هم در تئوری و هم در میدان عمل ، پدر صنعتی کردن ساخت و ساز ژاپن بود، علاقه خواستی به این نقاشی داشت. هر وقت که می خواست درباره مهمترین روش صنعتی کردن ساخت و ساز یعنی prefabrication یا پیش سازی صحبت کند، حتما از این نقاشی استفاده می کرد. او هنگامی که نتجه تحقیقاتش را در کتابی به نام « پیش ساختگی قهرمان معماری معاصر» چاپ می کند، از این نقاشی در اول کتابش استفاده می کند. 25 سال بعد نیز هنگامی که محتوای آخرین کلاس درسش در دانشگاه توکیو را تحت کتاب « سیستم های ساخت معماری» تدوین می کند نیز باز از این نقاشی کمک می گیرد. دلیل اهمیت این تصویر را پروفسور اینگونه بیان می کند:

معانی زیادی در نقاشی لک لک در حال حمل خانه نهفته است. اولا خانه این تصور خیلی سریع ساخته می شود. دوما خانواده ای که در پایین دیده می شوند تداعی کننده شعار هر خانواده یک خانه می باشد. ولی مهمترین ویژگی آن قرار دادن خانه ای پیش ساخته بر روی تپه ای است که در اطراف آن انسان دیگری دیده نمی شود و نشان دادن خانه پیش ساخته به مانند هدیه ای از آسمان، نیز مزید بر علت می شود تا من مجذوب این نقاشی شوم.

چند سالی از آن زمانی که از فراگیری معنای این نقاشی از پروفسور اوچی می گذشت که یک روز وقتی داشتم کتاب های کتاب خانه آزمایشگاه را نگاه می کردم به عکسی از یک کتاب آمریکایی برخوردم که بسیار شبیه به این نقاشی بود. اسم آن کتاب The Dymaxion World of Buckminster Fuller ( جهان دایمکسیون باکمینستر فولر) بود. آن عکس تصویر جی او دی سیک دوم (Geodesic dome ) یا گنبد فولر بود، گنبدی که از چوب و پلاستیک توسط باکمینستر فولر ساخته شده بود. در عکس باکمینستر فولر را در حالی نشان می دهد که نظارگر حمل این گنبد با هلیکوپر است. باکمنستر فولر که یکی از نوابغ قرن بیستم آمریکا است، به عنوان متفکری که با اختراع« سینرجتیکس(synergetics )» سعی کرد تا سیستم وجودی فضا را با یک حجم چندین وجهی درک کند و یا نویسنده کتاب« روش هدایت سفینه فضایی زمین(Operating Manual For Spaceship Earth)» از اولین دانشمندانی است که روی مسائل انرژی و مسکن، در مقیاس جهانی فکر کرده است و در معماری نیز با طراحی« دوم یا گنبد فولر Geodesic dome » که در نقاط مختلف دنیا از روی آن ساخته اند معروف است.

کشتی هوایی زپلین و برج D4

گنبد فولر از تقسیم سطح کره با پاره خط ( Geodesic Line ) که یک حجم چندین وجهی را درون کره محاط می کند به وجود آمده است. که این پاره خط ها نقش سازه را در این گنبد دارند. این گنبد به دلیل اینکه با یک سازه بسیار سبک حجم زیادی را تحت پوشش خود قرار می دهد یک طرح انقلابی به حساب آمده و از آن در بنای کوچکی مانند خانه مسکونی گرفته تا سال نمایشگاهی به قطر بیشتر از 100 متر در سرتاسر دنیا استفاده شده است. و مواردی زیادی از این گنبد ها مانند عکس فولر در آسمان حمل شده اند. ولی فولر خیلی پیشتر از این گنبد به فکر حمل ساختمان در آسمان بوده است.

اولین باری که فولر به فکر حمل خانه در آسمان افتاد به سال های 1927 و 28 و طرحی به نام برج D4 بر می گردد. برج D4 که بعدا در سال 1929 ماکت آن ساخته می شود به عنوان خانه ای برای آینده، مانند خانه «دای ماکسیون» که به عنوان خانه ای متعلق به آینده بسیار مورد توجه واقع شد باید سازه و کف آن از مواد سبکی مانند آلومینیوم یا جورالومین (duralumin) ساخته می شد، تا بتوان از دکلی که در مرکز خانه است آویزان شوند. این برج مجتمع مسکومی10 طبقه بود. در طرحی از فولر D4در 6 صحنه کارتنی به صورتی که با کشتی هوایی زپلین حمل و در تمام دنیا به نمایش گذاشته می شود به تصویر درآمده است. داستان این کارتن درباره سفری است که زپلین در آن به دشتی که هیچ کس در آن زندگی نمی کند رفته، با انفجار بمب گودالی در زمین برای قرار دادن پی برج D4 ایجاد می شود و سپس پیر یا ستون مرکزی برج D4 در آن قرار گرفته و با عناصر کششی (مانند کابل) سازه ای تیر را تثبیت کرده، زپلین بر می گردد. فولر در همان سال طرحی با نام شهر یکپارچه جهانی در اقیانوس هوا (The Air Ocean World Town Plan) را ارائه می دهد که در قطب شمال ،گرینلند، قاره آفریقا و یا هر نقطه ای دیگر از دنیا برج های مسکونی را بنا کرده است. و درتصویر دیگر نشان داده است که این برج ها به وسیله هواپیما یا زپلین حمل می شوند.

نقشه واحد های مسکونی داخل برج D4 کشیده نشده است ولی جزتیات خانه دایماکسین که آن نیز در همان سال ها طراحی شده و در آن نیز از سازه کششی استفاده شده به خوبی تشریح شده است. این خانه انباشته است از وسایل و تاسیسات صنعتی، که فولر با قدرت تخیل بالای خود تصور کرده، در آینده ساخته خواهند شد. از قبیل در اتومایتک، پلاستیک شفاف، دستگاه تصویه آب، دستگاه تصویه هوا، ماشین لباس شویی برقی، ماشین ظرف شویی برقی و غیره وسایلی که هیچ ارتباطی با خانه های هم اثر خود نداشت و سنبول یک خانه هایتک بود. آرزوی فولر این بود که با استفاده از تکنولوژی آمریکا این خانه ها را به تولید انبوه رسانده و با استفاده از هواپیما آنها را تا اقصاء نقاط دنیا گسترش دهد. روبرت دابلیو مارکس هدف ثابت در زندگی فولر را اینگونه وصف می کند:

«باید از تمام تکنولوژیها حداکثر استفاده را با بیشترین سرعت ممکن برای (خدمت به)تمام بشریت کرد.»

بدون شک این جمله کوتاه ترین جمله ای است که با آن می توان اعتقاد به توزیع دستاوردهای علمی از طریق راه هوایی را بیان کرد. حتی فولر در سال 1928 که برج D4 را طراحی می کند ماشین پرنده ای را نیز طراحی می کند که با استفاده از هوای فشرده قابلیت حرکت بر روی زمین و هوا هر دو را داشت. او در سال 1940 اطلاعات موجود بر روی زمین را بر روی حجمی 8 وجهی پیاده می کند و « نقشه دایماکسین» که در آن مساحت ها نزدیک به واقعیت می باشد را اختراع می کند. روی این نقشه دستاورد هایی را که به واسطه پیشرفت علم و دانش ایجاد شده است را در سرتا سر جهان پیاده کرده نام آن را «نقشه انرژی» جهان می گذارد.

دستگاه مسکونی دایماکسیون به نام « اوی چی تا (Wichita

طرح برج D4 فولر که خانه ای با تکنولوژی بالا و قابلیت جابجایی در آسمان بود، هرگز با همان مشخصات تحقق نیافت. ولی فولر درکار های بعدیش آثاری را عرضه می کند، که از ایده های D4 در آنها استفاده شده و قابلیت اجرایی بیشتری داشتند. یکی از آنها طرح « بال مکانیکی است» که در سال 1940 به سفارش مجله آرکیتکچرال فورام (Architectural Forum) ساخته می شود. این یونیت جدید شامل آشپز خانه و ژنراتور به واحد سرویس بهداشتی است که برای خانه دایماکسیون طراحی کرده بود و در سال 1936 به سفارش شرکت فلیپ داچ ( Phelps Doghe Corp) ساخته بود. این یونیت که برروی گاری سوار بوده و قابلیت حمل و نقل داشت، وسیله ای بود که با آن امکان انجام حداقل زندگی بهداشتی در منطقه ای بی برق را فراهم می کرد. بدین گونه با ترکیب بال مکانیکی و با اختراع « گنبد فولر» یا روش ساخت شلتر( سرپناه) و تولید انبوه آن در سال 1950 آرزوی بلندپروازانه فولر تا مرز تحقق پیش رفت.

پروژه دیگری که براساس طرح خانه دایماکسیون در سال 1947 ساخته شد، دستگاه مسکونی ماکسیون « اوی چی تا (Wichita)» بود. فولر این خانه را در شرایط بعد از جنگ جهانی دوم که از یک طرف صاحبان صنایع جنگی به دنبال راهی برای استفاده صلح آمیز از این صنایع بودند و از طرف دیگر بازار مسکن پاسخ گوی نیازهای سربازان بازگشته از جنگ و خانوادگانشان نبود به سفارش یک شرکت هواپیما سازی ساخت. در این پروژه فولر ایده های مختلفی که در طول سالیان سال از برج D4 و خانه دایماکسیون جمع کرده بود را برای اولین بار در یک پروژه با قابلیت اجرایی استفاده می کند.

دستگاه مسکونی دایماکسیون به مانند خانه دایماکسیون پلانی دایره ای شکل دارد که سقف یا کف هایی آلومنیومی یا جورالومینی آن از ستون مرکزی با استفاده از سیستم سازه کششی متصل شده بود. به جزء اتاق سرویس بهداشتی در این خانه تاسیسات نو آورانه دیگری از قبیل قفسه های که با نیروی برق حرکت می کنند یا سقفی که برای تهویه هوا با حرکتی دورانی بالا رونده تعبیه شده بود. در ضمن فولر تلاش بسیاری می کند تا قطعات ساختمان را سبکتر کرده و سیستم انتقال این خانه ها را طراحی کند. او موفق می شود که تمام قطعات را به وزنی کمتر از 45 کیلوگرم در اَورد و وزن کل یک خانه با 100 متر مربع مساحت را با تمام وسایل آن از قبیل مبلمان و فرش را زیر سه و نیم تن نگاه دارد. و برای تسهیل حمل و نقل قطعات ساختمان را طوری طراحی کرده بود، تا امکان قرارا دادن تمام آنها در یک استوانه بزرگ وجود داشته باشد. فولر حساب کرده بود که اگر این خانه را در مقیاس صنعتی تولید کند می تواند هر واحد مسکونی را با نصف هزینه خانه هایی که به روش های معمول ساخته می شوند بسازد.

از اکتبر سال 1945 که این طرح را منتشر می کند، تا آوریل سال بعد از آن بیش از 37000 هزار واحد سفارش برای این ساختمان در یافت می کند. ولی متاسفانه فولر با مشکلات تجاری از قبیل عدم توانایی تهیه سرمایه مواجه می شود و تنها 2 واحد از این خانه ساخته شده و به تاریخ می پیوندد. شخصی که هر دو این واحدها را می خرد، یک واحد را در سال 1972 برای سکونت خود بنا می کند و دیگری را بدون آنکه حتی یک بار سرهم و منتاژ کند نگهداری می کند. تا در سال 1992 هر دو خانه را به موزه هنری فورد در اطراف شهر دترویت اهدا می کند. این خانه ها در حال حاضر برای اینکه در یکی از سال های ده اول قرن بیست یکم به نمایش در آید توسط باستان شناسان صنعتی در دست بررسی است. شاید این موزه که محل نگاه داری هواپیما یا اتومبیل های تاریخی است بهترین مکان برای نگهداری از محصول آرزو های فولر باشد.

(از کتاب تکامل مسکن به سبک قرن بیستم. نوشته شوایچی ماتسو مورا استاد دانشگاه توکیو ترجمه میثم معصومی(

۱۳۸۶ شهریور ۱۴, چهارشنبه

انقلاب مسکن 4- خانه های جعبه ای ژاپن

خانه های جعبه ای ژاپن:

خانه متحرک، جعبه ای برای زندگی است، که در کارخانه تولید می شود. در سال های اخیر و در اوج واردات خانه، شرکتهایی نیز شروع به واردات خانه متحرک آمریکای کردند.اما روش درست کردن فضای زندگی در جعبه های تولیدی در کارخانه از سال ها قبل در ژاپن وجود داشته است.

از قدیمی ترین مثالهای آن سه کی سوی کابین است که از سال 1962 توسط شرکت سه کی سوی هاوس ساخته می شود. هر خانه با استفاده از پلاستیک مقاوم که یک مصالح ساختمانی بسیار جدید بود، در چند یونیت، تولید کارخانه ای می شد. و در مکان بنای خانه، با اتصال یونیت ها به یکدیگر خانه بنا می شد. از حدود سال 1970 که در آمریکا خانه متحرک رواج می یابد در ژاپن نیز این خانه ها مورد توجه قرار می گیرند و افراد مختلفی تلاش می کنند تا خانه های جعبه ای مختلف را طراحی، تولید کرده و به مرحله فروش رسانند. خانه های جعبه ای آن دوران را می توان به دو گروه بزرگ تقسیم کرد. اول خانه هایی که تحت تاثیر روش خانه سازی خانه متحرک ها در آمریکا ساخته می شوند. و دیگری خانه هایی است که در راستای فلسفه مکتب جدید و ژاپنی معماری متابولیسم خلق می شوند.

می توان محصولات مختلفی را در شرکت های مختلف دید، که از خانه متحرک هاتاثیر پذیرفته اند. یک سری از این محصولات که بیشتر شبیه به تریلی مسافرتی یا خانه تریلی بودند مانند کراول ایری (caravelair) به نام تخت فرانسه و یا کابینت یاجیما موبووار قابلیت نقل انتقال بیشتری داشتند و یا محصولاتی شبیه به خانه متحرک های گسترش یاب که قابلیت دراز شدن و کوتا شدن یا پهن شدن را داشتند، که هولد هاوس (hold house) یا اکیسپاند هاوس(Expand house) از آن جمله اند. این خانه ها بیشتر از آن که به عنوان خانه معمولی به بازار عرضه شوند بیشتر به عنوان خانه ویلایی و با توجه به قابلیت های بازار خانه های تفریحی طراحی و ساخته می شدند. هر چند که خانه هایی از قبیل خانه متحرک های چند مقطعی که با ترکیب چند جعبه تلاش می کردند تا به خانه های معمولی نزدیکتر شوند مانند خانه مودولار دایئه جوتاکو(modular house of Daie Jutaku) و یا خانه هایی که با ترکیب جعبه و پارتیشن قابلیت بالایی برای پذیرش پلان های مختلف داشتند از قبیل کوبورکونپوسP71 و یا کوبوتا SPHنیز در این دوره به بازار می آیند.

از طرفی دیگر معروف ترین اثر خانه جعبه ای که مبتنی برمکتب متابولیسم ساخته شده، برج کپسولی ناکاگین اثر کیشو کوروکاوا (Kisho Kurokawa) ( سال 1972) است. همانطور که از لغت متابولیسم (metabolism)( به معنای تحولات بدن موجودات زنده برای حفظ حیات)، روشن است این مکتب تلاش می کند تا رابطه جدیدی میان عناصر شهری و معماری ايجاد کند. این مکتب در دهه 1970 توسط متابولیست ها (جمعی از معماران جوان به محوریت نوبورو کاوازوئه (Noboru Kawazoe) ، کیونوری کیکوتاکه ( Kionori Kikutake) و کیشو کوروکاوا (Kisho Kurokawa) ) تاسیس شد. برج کپسولی ناکاگین ساختمانی است که به بهترین صورت ممکن مفهوم متابولیسم را نشان داده است و بهترین نماینده معماری متابولیسم به حساب می آید. این ساختمان از دو عنصر کور (core) و کپسول (capsule) تشکیل شده است. کور در نقش یک سازه فنا ناپذیر شهری است و فضاهای کپسولی به عنوان سلول های زنده ای هستند که به این سازه وصل بوده مدام در حال تجدید بنا شدن هستند. ساختمان می ساوا هوم هریکو نیز که قبل از هتل نکاگین در اکسپو سال 1970 اوزاکا بنا شده بود با فرمی متفاوت، از این سیستم تبعیت می کند. ساختمان YNSU نیز هرچند توسط متابولیست ها بنا نشده است ولی از آنجایی که روی یک نوع زمین مصنوعی که یک شرکت فولاد سازی بنا کرده، یونیت های واحد های مسکونی تولیدی شرکت خانه سازی ناشیونال جای گرفته بود، تجربه جدیدی از مجتمع مسکونی سازی بوده. از این جهت که این بنا نیز از دو عنصر یعنی سازه پایدار تقریبا فنا ناپذیر و در مقیاس های شهری و جعبه هایی که هر آن امکان نصب، حذف و یا تغییر آنها وجود دارد ساخته شده است با طرز تفکر متابولیست ها اشتراکات زیادی داشت. هرچند قبل و بعد از سال 1970 تلاش های زیادی برای ساخت خانه های مسکونی جعبه ای شد، به جز خانه ای با نام تجاری سه کو سوی های مو M1 ( سال 1970 شرکت سه کو سوی کاگاکو کوگیو) که توانست در جلب توجه بازار موفق باشد، هیچ یک از آنها عمومیت پیدا نکرد .

تفکر ساخت جعبه های بدون هدف:
در سری خانه های سه کو سوی های مو
M1 از پیچ و مهره ای برای اتصال مجموعه ای از مکعب مستطیل ها استفاده شده است.(enshaye in jomle ro natonestroost konam) این روش را اصطلاحا روش یونیتی می نامند. بزرگترین اختلاف این روش با دیگر روش های مورد استفاده در ساخت خانه های جعبه ای در این است که جعبه ها حاصل تقسیم فضا های خانه مسکونی به چند جعبه نیستند، بلکه در این روش فضا ها نقش یک عضو از فضای شهر یا محله را دارند. تعریف این جعبه ها به عنوان یک عضو از محیط شهری بر پایه بینش معمار اصلی این پروژه، کاتا هیرو اونو ( Katahiro Ono ) استوار است. از دیگر تفاوت های این سیستم این است که برعکس مفهوم کپسول، جعبه با انواع اقسام امکانات و تاسیسات اشباع نمی شود. در مقابل اونو ویژگی های روش یونیتی را اینگونه بیان می کند. [ برعکس مفهوم کپسول که تلاش می کند حداکثر امکانات و تاسیسات را در کپسول قرار دهد. تلاش کردیم که فضارا به عنوان مهمترین عنصر در محیط مسکونی به صورت کالا در در آوریم. بنابراین به جعبه یونیت های پیش ساخته و بدون عملکرد توجه کردیم. ] که این روش، بسیار با فلسفه متابولیسم متفاوت است.

این خانه جعبه ای همانطور که از ظاهرش کاملا معلوم است، از ترکیب چند جعبه تولیدی در کارخانه ساخته شده است.ابتدا دوازده تیرسبک آهنی که فریم بدنه مکعب مستطیل را تشکیل مي دهندجوش کاری می شوند. این همان جعبه بدون عملکردی است که اونو می گوید. سپس در خط مونتاژ عناصر داخلی، خارجی، تاسیسات و سقف که اونو به آنها ساب سیستم یا سیستم های جانبی می گوید نصب می شود. ولی بسته به این که این جعبه در کجای خانه قرار می گیرد ترتیب نصب آن متفاوت است. بنابراین مراحل مونتاژ ساب سیستم ها بسته به نوع کاربرد جعبه متفاوت است. این مراحل مطابق با نقشه متفاوت هر خانه اجرا می شد. یعنی خط تولید برعکس خط تولیدهای مخصوص تولید انبوه یکسان اجناس ، که در آن دوره مرسوم بود، بر اساس سفارش، هر واحد مسکونی را جداگانه تولید می کرد. از آنجایی که 90 درصد از سه کوسوی M1 در کارخانه مونتاژ می شد و به تبع آن کیفیت مصالح حفظ و ارزان شده و زمان ساخت نیز بسیار کم شده بود این محصول با شعار « انقلاب در خانه سازی» فروخته شد و توانست بازار را در اختیار بگیرد. یکی از کسانی که در اجرای این پروژه دخالت داشته، در گزارشی که به شرکت می نویسد:
"افرادی که از نمای مجلل خانه به عنوان نشانه شخصیت خود استفاده کنند بسیار کم بوده و بیشتر مردم به دنبال خانه ای هستند که در آن بتوانند راحت زندگی کنند و از مقاومت و طول عمر بالایی بر خوردار باشد. آنها منتظر ظهور مسکن ارزان قیمت هستند. تفاوت قیمت پنجاه هزار ینی در هر تسوبو ( مترجم : تقریبا 3 متر مربع) میان صدوهشتادهزار ین ( نویسنده : قیمت متوسط خانه های پیش ساخته در آن زمان) و صدو سی هزار ین ( نویسنده: در آن دوره سه کوسوی
M1 تسوبو صدوسی پنج هزار ین فروخته می شد.) آنقدر با ارزش است که نقطه ضعف سادگی نمای ساختمان را برطرف کند. این نظر کارمندی است که هر روز در نمایشگاه با مشتریان در ارتباط بوده است. "

توانایی های خانه های جعبه ای :
از آن دوره 30 سال می گذرد. امروزه شرکت هایی از قبیل اتومبیل سازی تویوتا یا می ساواهوم هم محصولاتی را مانند سه کوسوی
M1 به روش یونیتی تولید می کنند. تا جایی که امروزه سالانه بیش از سی هزار واحد مسکونی با این روش تولید می شود. ولی دیگر خانه ای مانند سه کوسوی M1 دیده نمی شود که نمای بیرونی آن گواه جعبه اي بودن آن خانه باشد . به دلیل اینکه نصب بام و روکار ساختمان درسایت ساختمان انجام می شود دیگر نمی توان درصد بالای پیش ساختگی سه کوسوی M1 را انتظار داشت. حقیقت این است که [افرادی که از نمای مجلل خانه به عنوان نشانه شخصیت خود استفاده کنند بسیار کم ] نبوده. و برای اینکه روش یونیتی توانایی پاسخگویی به این بازار را داشته باشد، مجبور بود که كالاهاي چشم گیرتر و متنوع تری را تولید کند. البته هنوز هم سیستم مونتاژ ساب سیستم به یک جعبه بدون عملکرد تغییر نکرده است.(natonestam injomlaro dorost konam) هرچند درصد آن کاهش یافته، ولی هنوز هم درصد تولید در کارخانه این روش قابل مقایسه با دیگر روش ها نیست و سرعت ساخت آن نیز هنوز یکی از امتیازات بزرگ این نوع محصول است. اما سیستمی که بر اساس استفاده از جعبه های بدون عملکرد شکل گرفته قابلیت های بیشتری دارد که به آنها توجه لازم نشده است.

اول آنکه از آنجا که جعبه قابلیت آن را دارد که به راحتی با اضافه کردن و کم کردن تعداد جعبه وسعت خانه را تغییر دهد، بعد از سکونت در خانه می توان بر اساس نیازها، یکی دو جعبه به بنا اضافه کرد یا از آن کم کرد. و در مواردی نيز می توان جعبه ها را به خانه ای که حتی با سازه ای متفاوت ساخته شده، اضافه کرد. از آنجایی که تغییرات زیاد در منزل معمولا بعد از سکونت در آن انجام می شود، بنابراین سرعت عمل در این کارها نقش مهمی ایفا می کند. اضافه کردن به بنا های موجود با استفاده از مزایای روش یونیتی، در کشورهایی مثل فرانسه و سنگاپور که خانه های جعبه ای عمومیت پیدا نکرده است دیده می شود. انتظار می رود در ژاپن نیز در آیندهاي نزدیک تلاش های در این جهت دیده شود.

دومین مورد، قابلیت باز استفادگی جعبه است. امروزه در ژاپن معمولا خانه های قدیمی را به یک باره تخریب می کنند و جای افسوس است که خانه های جعبه ای را که قابلیت تجزیه جعبه ها را دارند نیز با این روش غیر عقلانی تخریب مي كنند. می توان بعد از تجزیه جعبه ها، آنها را بصورت اولیه جعبه های بدون عملکرد در آورد و با تجهیز کردن آن به یک ساب سیستم جدید مورد استفاده قرار داد و یا حتی فقط ساب سیستم هایی که دیگر کارایی ندارند را عوض کرد و از جعبه استفاده کرد.

سومین مورد، قابلیت تجهیز کردن جعبه های به ساب سیستم در خارج از کارخانه است. چندی قبل یک زوج معمار سه کوسوی M1 را که با حداقل ساب سیستم تجهیز شده بود را می خرد. این خانه بسياري از ساب سیستم هایی را که در محصول های معمولی سه کوسوی M1 وجود داشت، را به همراه نداشت. این زوج قسمت های خالی این سیستم را با تاسیساتی که خود طراحی کرده بودند تکمیل کرده و هنوز هم در آن خانه زندگی می کنند. اینکه ساکنین خانه بتوانند جعبه های بدون عملکرد را آنگونه که دوست دارند دیزاین کرده و محیط زندگی خود را طراحی کنند. این وِیژگی ظرفیت آن را دارد که ارزشی را متفاوت با ارزشهای تولید صنعتی خلق کند. خانه این زوج یک مثال بسیار مناسب دراثبات این موضوع است.

(از کتاب تکامل مسکن به سبک قرن بیستم. نوشته شوایچی ماتسو مورا استاد دانشگاه توکیو ترجمه میثم معصومی)

۱۳۸۶ مرداد ۲۶, جمعه

انقلاب مسکن 3- مسکنی که راه می رود


در طول تاریخ بشریت نمونه های متنوعی از خانه های متحرک ساخته شده است. این خانه ها همراه با اقوام کوچنشین در حرکت بوده اند. مانند پاو (Pao) چادر اقوام عشایر مغول، که یک نوع خیمه است. امروزه نیز از پاو استفاده می شود و حتی تبدیل به یک خانه آرمانی برای شهرنشینانی شده است که از زندگی و معماری های دنیای صنعتی خسته شده اند. این استقبال تا جایی است که وقتی، چند سال پیش پاوی در مرکز معماری توکیو به نمایش درآمد تعداد زیادی بازدید کننده داشت. سازه پاو از شاخه های بید است. شاخه ها را در قطعات 8/1 متری مانند تور به هم می بافند . با متصل کردن این قطعات به یک دیگر دیواری دایره ای شکل به قطر 3 تا 4.5 متر می سازند. روی آن را با سقفی از همان شاخه ها می پوشانند. این سازه موقع اسکان موقت در هر مکانی امکان بنا شدن داشته برای تکمیل شدن آن، تنها نیاز است که روی آن را با پارچه ای پشمی پوشانده، و بالاو پایین ، چپ و راست آن را با طناب بسته شود. تنها 2 ساعت زمان برای بنا کردن و جمع کردن این خیمه لازم است. این خانه معمولا با شتر و یا جدیدا با ماشین حمل می شود. ولی تمام پاو ها قابلیت جمع شدن و جابجایی را ندارند. بنا بر تحقیقات آقای جیتارو موراتا (Jitaro Morata) امروزه حتی بسیاری از پاو های جمع آوری هم نمی شوند و در همان حالت بنا شده، با ماشین جابه جا می شوند.

اینگونه نیست که خانه های متحرک فقط مختص به کوچ نشینان باشد. بر اساس تحقیقات شوو ایچی هوندا (Shoichi Honda) در ژاپن نیز نمونه هایی از خانه هایی متحرک دیده شده است. این خانه ها قابلیت آن را داشتند که موقع طغیان رودخانه تجزیه شوده و به همراه وسایل خانه جابجا شوند. در بعد از جنگ جهانی دوم نیز زمانی که هنوز بخش های زیاد از ژاپن ویرانه بود، خانه هایی تحت عنوان «خانه های کامیونی» با مساحتی بسیار کوچکی در حد یک تاتامی ( واحد مساحت ژاپنی تقریبا برابر با 90 سانتیمتردر180 سانتیمتر) ساخته و به بازار عرضه می شود. نمونه های بسیاری از خانه ی با قابلیت حمل و نقل بدون نیاز به تجزیه و جمع آوری وجود دارد ، نیازی به جستجو در میان نمونه های ویژه نیست. چرا که از قدیم نمونه های مختلفی از خانه های روی کشتی و یا گاری اسب وجود داشته است. هرچند گاریی که نیروی متحرکه آن از اسب تبدیل به ماشین می شود برای اولین بار در دهه 1920 آمریکا با نام «تریلی مسافرتی» ساخته می شود.

تکامل از وسیله ای تفریحی به وسیله ای لازم برای زندگی
در دهه 1910 با ظهور مدل
T فورد، اتومیبل به سرعت جنبه همگانی یافت تا جایی که در اواسط دهه 1920 تبدیل به وسیله نقلیه عموم مردم آمریکا می شود. هم زمان « اتو کمپ » (کمپ رفتن با ماشین) به عنوان روشی جدید برای تفریح و گذران اوقات فراغت تبلیغ می شود. و « تریلی مسافرتی» به عنوان وسیله تزئیناتی این نوع پیک نیک و تفریح، به بازار می آید. هرچند که تریلی مسافرتی با خانه معمولی بسیار متفاوت بود و فقط برای گذراندن اوقات فراقت و زندگی موقت طراحی شده بود، ولی در هر صورت جزئی از خانواده خانه های متحرک به حساب می آید. در سال 1935 برای اولین بار به جای تریلی مسافرتی، «خانه تریلی» یا همان خانه متحرک ساخته می شود. هر چند به زودی خانه تریلی به عنوان مسکن کارگران ساختمانی و یا خانه های اضطراری در زمان جنگ مورد استفاده گسترده ای واقع می شود، ولی مساحت درون آن بسیار کم بود. و به هیچوجه قابل رقابت با خانه های معمولی نبودند.

این نوع مسکن که ابتداء به عنوان یک وسیله تزیناتی برای اتومبیل ابداع شد، از سال 1950 به بعد با بزرگتر شد ابعاد آن ، نام آن نیز به «خانه متحرک»یا موبیل هاوس تغییر یافت و تبدیل به فضایی با ویژگی های یک خانه معمولی می شود. تا دهه 1950 عرض خانه های متحرک 8 فیت ( تقریبا 2.4 متر) بود که در اوایل دهه 1960 با تعدیل قوانین راهنمایی و رانندگی عرض آن به 10 فیت ( تقریبا 3 متر)، می رسد. در اواسط دهه 1960 نیز با تغییرات پیاپی قانون عرض این خانه ها تا 12 فیت (3.6 متر) و 14 فیت ( 4.2 متر) نیز افزایش می یابد. تا خانه های متحرک هر چه بیشتر قابلیت یک خانه معمولی را پیدا کنند. در دهه 1970 نیز انواع مختلفی از خانه های متحرک به بازار می آید، مانند مدل « عرض دو برابر» یا دبل واید که هر واحد مسکونی از کنار هم قرار دادن دو تریلی ایجاد می شد و یا مدل « گسترش یاب » یا اکیسپاند ابل که در هنگام حمل و نقل جمع شده و از عرض کمی بر خوردار است ولی در موقع استفاده می توان آن را باز کرد و از فضای وسیعتری استفاده کرد. بدین ترتیب در این دوره کیفیت خانه های متحرک روز به روز بهتر می شود. رشد خارق العاده خانه های متحرک به اندازه ای بود که 750 هزار دستگاه خانه متحرک در سال 1972 تولید می شود و 37.1 درصد خانه های تازه بنا در سال 1973 را خانه های متحرک تشکیل می دادند.

موفقیت ابن گونه خانه ها در بازار تا به آنجا رسید که دیگر دولت فدرال نمی توانست نسبت به آنها باشد. دولت سیاست سابق خود مبنی بر به رسمیت نشناختن خانه های متحرک را به عنوان یک خانه را عوض کرده و در سال 1976 مقررات یکسانی برای ساخت خانه های متحرک در سرتاسر آمریکا وضع می کند. از آنجایی که در خانه های متحرکی که تا آن تاریخ ساخته شده بود دارای ویژگی هایی بودند که باعث کم شدن هزینه این خانه ها می شد. از جمله استفاده از شلنگهایی جدید بجای لوله فاضلاب که در خانه های معمولی استفاده نمی شد و یا استفاده از ستون هایی با ابعاد 2 اینچ ( که کیفیت لازم را نداشتند) و یا از مصالح جدیدی که کیفیت و امنیت آنها تا آن موقع ثابت نشده بود مانندچسب های سریع و قویی در این خانه ها بکار می رفت،. ولی بعد از به رسمیت شناخته شدن خانه های متحرک توسط دولت ، سازندگان مجبور به رعایت رعایت کلیه استاندارد های خانه های معمولی شدند که به تبع آن قیمت تمام شده این خانه ها را نیز بالا می برد ولی در مقابل این سخت گیری ها، مقررات منع کننده ای که تا قبل از آن برای مکان نصب این خانه ها وجود داشت برداشته شد و خانه های متحرک نیز تحت پوشش وام های بلند مدت مسکن قرار گرفتند. با توجه به تغییراتی که پس از تصویب این مقررات به وجود آمد نام خانه های متحرک نیز به « خانه های کارخانه ای »(Manufactured home) تغییر یافته از بعد عایق حرارتی و مقاومت در برابر آتش سوزی کیفیت آن بسیار بالا می رود. از این تاریخ به بعد بود که برای اولین بار خانه متحرک هم در اسم و هم در رسم تبدیل به یک خانه واقعی شود.

خانه متحرک هایی که حرکت نمی کنند
یکی از بزرگترین دلایل استقبال زیاد از خانه های متحرک ارزانی آنها بود. در آماری که موسسه خانه های کارخانه ای (
Manufactured Housing Institute ) در سال 1988 ارائه می کند، قیمت متوسط خانه های معمولی آمریکا بدونه در نظر گرفتن قیمت زمین در آن سال ها حدود 100هزار دلار بوده است. در حالی که قیمت خانه متحرک ها چیز در حدود یک چهارم این قیمت یعنی 25 هزار دلار بوده است. امروزه خانه متحرک ها به دو نوع کلی تقسیم می شوند، خانه هایی «تک قسمتی» یا سینگل سکشن که تماما در کارخانه تولید می شوند و به مجرد حمل به محل نصب قابل استفاده اند. و خانه های« چند قطعه ای» یا مالتی سکشن که در بیش از دو قطعه یا قسمت تولید می شوند که در محل نصب با هم منتاژ می شوند. حتی میانگین قیمت خانه متحرک های چند قطعه ای که به نسبت گران قیمت تر هستند نیز یک سوم قیمت خانه های معمولی و فقط 33000 دلار بوده است. البته مساحت خانه متحرک ها از مساحت خانه های معمولی کمتر است ولی قیمت واحد مساحت این خانه ها نیز نصف قیمت واحد مساحت خانه های معمولی بود.

مزیت قیمت پایین باعث شد که در سال 1973 بیش از 50 هزار واحد یعنی چیزی در حدود 37 درصد از واحدهای مسکونی جدید ساز را خانه متحرک ها تشکیل دهند. در سال 1970 سیصدو شصت شرکت و در ششصد کارخانه خانه متحرک تولید می کردند که اکثر آنها شرکت های کوچک بودند. ولی در سال 1985 تعداد شرکت ها به صدوچهل و تعداد کارخانه ها به چهارصد واحد کاهش می یابد در حالی که خانه های پیش ساخته هنوز در طول سال های 1980 تا 1990 بیش از 20 درصد بازار در در اختیار داشتند.

اگر فقط به مزیت قیمتی نگاه کنیم خانه متحرک ها از یک برتری مطلق نسبت به سایر خانه ها بر خوردار بودند و قابلیت این را داشتند که سهم بیشتری از بازار را در اختیار بگیرند ولی به دلیل اینکه این خانه ها دارای محدودیت فرمی بودند این امر میسور نشد. براساس تحیقیقاتی که موسسه خانه های کارخانه ای در سال 1984 میان 10000 خانوار ساکن در خانه متحرک ها اجرا کرد. متوسط سن ساکنان این خانه ها چهل و هفت سال بوده و متوسط درآمد آنها 16000 دلار در سال بوده است. متوسط دوره زندگی در این خانه ها 9 سال بوده ولی وقتی به ساختار سنی ساکنان توجه می کنیم متوجه می شویم که 48 درصد از ساکنان بالای 60 سال سن دارند. بنابر این ساکنان این خانه ها را دو گروه افراد بسیار جوان و افراد مسن تشکیل می دهند. این نتیجه از این جهت دارای اهمیت است که بنا بر تحقیقات سال 1967 ساختار خانواده متوسطی که برای این خانه ها در نظر گرفته شده بود افرادی بودند که دیپلم دارند، کمتر از 35 سال سن و ازدواج کرده اند. که با نتیجه تحقیقات سال 1984 بسیار متفاوت بوده و نشان می دهد که خانه متحرکی که به عنوان خانه ارزان قیمت برای خانوار های کم جمعیت طراحی شده بود مورد استفاده اقشار مختلف اجتماع قرار گرفته است.

با این توضیحات روشن نیاز به بیان این موضوع نیست که خانه متحرک های امروز دیگر مانند پاو یا کالاسکه خانه هایی نیستند که حرکت کنند. هرچند که از کارخانه با چرخهایی که در زیرشان است حمل می شوند ولی ساکنانی که بعد از نشستن در این خانه ها از چرخهایی که در زیر این ساختمان ها استفاده کنند و مکان سکونت خود را از جایی به جای دیگر عوض نمایند فقط در حدود 3 درصد کل ساکنان خانه متحرک ها می باشند. در بیشتر موارد ساکنان در این خانه های تغییراتی ایجاد کنند تا هرچه بیشتر شبیه خانه های معمولی شوند و در محله هایی که این خانه ها بنا شده اند به مانند محله هایی که در آن خانه های ثابت وجود دارد، روابط اجتماعی میان افراد ایجاد می شود. حتی بعضی ها به بنای این خانه ها افزوده و روی آن و یا در اطراف آن اتاق هایی را اضافه کرده اند. این تغییرات همگی از تنوع و جذابیت خاصی برخوردار بوده و بسیار جالب توجه هستند.

خانه متحرک نه به خاطر خاصیت متحرک بودنش که بلکه به دلیل دو ویژگی مهم ارزان قیمتی و سریع النصب بودن در جامعه آمریکا جایگاه خود را باز کرد. نوسسنده Wheel Estate آقای آلان والیس (Allan D. Wallis ) کمبود زمین مناسب برای نصب اینگونه خانه ها را از مشکلاتی که این خانه متحرک های ارزان قیمت امروزه دارند بر می شمارد। در ابتدا پارکهایی مخصوص برای خانه متحرک ها در نظرگرفته می شد. ولی با گران شدن قیمت زمین صاحبان زمین های این پارک ها که معمولا در اطراف شهرهای قرار داشتند، به فکر تغییر کاربری ویا فروش این زمین ها می افتند. به همین دلیل نود هزار نفر از افرادی که در سال 1973 در خانه متحرک زندگی می کردند مجبور می شوند که مکان زندگی خود را عوض کنند.

(از کتاب تکامل مسکن به سبک قرن بیستم. نوشته شوایچی ماتسو مورا استاد دانشگاه توکیو ترجمه میثم معصومی

۱۳۸۶ مرداد ۱۱, پنجشنبه

شباهت ها و تفاوت های طراحی لباس با معماری


این روزها نمایشگاه مشترکی از فشن و معماری (Skin + Bones: Parallel Practices in Fashion and Architecture) در توکیو برقرار است. این نمایشگاه دلیل شد تا من مختصری در رابطه با شباهت ها و تفاوت های طراحی لباس با معماری بنویسم.

در فیلم مستند اسکیچ های فرنک گیری ساخته سال 2005 صحنه ای بسیار جالبی وجود دارد. در این صحنه، گیری قیچی به دست در حال کار روی ماکت یک پروژه است و هرازگاهی کاغذی را می برد و بر ماکت می افزاید، تا به فرم ایدال خود برسد. این صحنه برای یک لحظه بیننده را گمراه کرده که مبادا، گیری در حال طراحی لباس است تا معماری. این صحنه فیلم کیلید جواب به این سوال است که چرا فرم ساختمان های گیری بیشتر شبیه به فرم لباس است تا فرمی از ساختمانی که ما در ذهن خود داریم. شاید گیری از جمله معمارانی باشد که هم در روش طراحی و هم در خروجی کارهایش بیشترین اشتراک را با طراحان لباس دارد. ولی آیا گیری یک استثنا است یا این که نقاط اشتراک بیشتری میان معماری و طراحی لباس وجود دارد. این سوالی است که این نمایشگاه با قرار دادن معماری و فشن در کنار هم سعی در پاسخ گویی به آن را دارد. و اما شباهت ها و چه تفاوت هایی میان طراحی لباس و ساختمان چیست؟

لباس و ساختمان هر دو وسیله ای برای پوشش بدن هستند. هر دو نقشی اجتماعی دارند. و در نهایت در مدل ها و روش ساخت نقاط مشترک زیادی دارند.

شاید برای اولین بار فقط به یک دلیل انسان لباس به تن کرد و آن هم برای حفظ بدن از عوامل بیرونی مانند گرما سرماو... بود و اتفاقا به همین دلایل انسانها برای اولین بار برای خود سرپناهی ساختند تا بتوانند خود را در مقابل طبیعت خشن حفظ کنند. از این رو شاید مهمترین کاربرد لباس و ساختمان حفاظت انسان در برابر این عوامل طبیعی باشد.

لباس همواره وسیله ای برای نشان دادن جایگاه اجتماعی و حتی طرز تفکر افراد بوده است و نقش نشانه و سنبل را داشته است. در معماری نیز این سبک های مختلف معماری به عنوان نشانه وسنبل برای نشان دادن جایگاه اجتماعی ساختمان و یا صاحب ساختمان به کار می روند. معمولا عادت داریم که از روی لباس افراد درباره شخصیت او پیش داوری کنیم و یا با دیدن یک خانه سعی در به تصویر کشیدن شخصیت صاحب آن خانه را داریم. حتی اگر در بیشتر این پیش داوری ها راه به خطا ببریم باز از لباس و خانه افراد برای تشخیص شخصیت آنها استفاده می کنیم. در خیلی از موارد نیز یک فرم خواص از لباس و یا یک سبک خواص از معماری تبدیل به نشانه ای رسمی برای یک گروه و طبقه مشخص اجتماعی می شود. از اینگونه نمونه ها در تمام جوامع دیده می شود. مثال بسیار واضح و قابل لمس آن در جامعه امروز ما لباس متفاوت روحانیت از دیگر مردم و معماری متفاوت اماکن مذهبی از دیگر اماکن است.

مورد دیگر اشتراک در روش ساخت است. فرم و سبک های ساخت نیز میان فشن و معماری نقاط مشترک زیادی وجود دارد. همان گونه که در ابتدا به آن اشاره شد گیری فرد است که سبک معماری آن با سبک طراحی لباس نقاط اشتراک زیادی دارد. از این گونه اشتراکات زیاد می توان یافت. در بالای این نوشتار عکسی از نمای داخلی ترمینال بندر یوکوهاما کار FOA هست که فکر نکنم کسی باشد که آن را ببیند و به یاد چینهای دامن های پر چین نیفتد. هرکسی می تواند با کمی دقت از بسیاری از این گونه اشتراکات را کشف کند. که البته نمایشگاه Skin + Bones سعی کرده تا بهترین نمونه های آن را به نمایش بگذارد. ناگفته نماند که ایده ایجاد این نمایشگاه نیز از تشابه بسیار زیاد یک سبک طراحی لباس با سبک دیکانستراکشون معماری می آید.

و اما بین معماری و فشن چه تفاوت هایی و جود دارد. خوب اولین تفاوتی که به نظر هرکسی می رسد اختلاف در اسکیل است. جای شکی نیست که تفاوت مقیاس ساخت این دو باعث می شود خیلی از کارهایی که در طراحی لباس می توان کرد در معماری نتوان انجام داد و البته برعکس آن نیز صادق است.

تفاوت دیگر در قابلیت لمس کردن است. لباس را می توان لمس کرد ولی اکثریت افراد علاقه ای به لمس کردن ساختمان از خود نشان نمی دهند. از طرفی دیگر فرم لباس با انسان است که جلوه پیدا می کند و با نمایش لباسی که بر تن انسان نیست نمی توان به راحتی پی به فرم و حالت لباس برد. ولی هرچند معماری هم با وجود انسان است که معنا می یابد ولی فرم و شکل در معماری وابسته به وجود انسان در درون آن نیست.

ولی تفاوت عمده میان لباس و معماری در متغیر بودن فرم لباس است. یعنی وقتی که شما یک لباس را پوشیدید با وقتی که تنتان نیست فرم آن فرق می کند. حتی فرم لباس بر تن افراد مختلف نیز تغییر می یابد. در این نمایشگاه لباسی زنانه وجود دارد که وقتی روی زمین پهن می شود دایره است که در آن 3 تا سوراخ وجود دارد. ولی وقتی این لباس را در بدن مدل می بینید هرگز نمی توانید حدس زد که این لباس دارای فرمی دایره ای شکل است. این قدرتی است که فشن دارد ولی معماری از آن بر خوردار نیست. در معماری معمولا فرم ساختمان تغییر نمی کند .


۱۳۸۶ مرداد ۹, سه‌شنبه

انقلاب در مسکن 2-آغاز خانه سازی به سبک آکیهابار

انقلاب در مسکن 2- آغاز خانه سازی به سبک آکیهابار
(آکیهابار نام مرکز فروش لوازم الکترونیکی و رایانه در ژاپن است که هر قطعه الکترونیکی را می توان از آنجا تهیه کرد. و بسیاری برای ساخت لوازم اکترونیک مورد نیازشان قطعات آن را از این مرکز تهیه می کنند )

خانه سازی بدون قاعده
امروزه ساخت مسکن آنقدر پیچیده شده است که دیگر کمتر کسی می تواند بر نوع ساخت مسکن خود نظارت داشته باشد. وضعیت مسکنی که با بازار یابی یا مارکتینگی بسیار قویی، این قدرت درک بازار آنقدر بالاست که گویی قدرت خواندن روح انسان را دارند و طراحی قویتری که میل به مصرف را هرچه بیشتر تحریک می کند. این ها عواملی هستند که باعث شک در ادعای بالا بودن سطح توقع مردم می شوند. این احساس مانند احساس دروغ بودن درصد بینندگان برنامه های تلوزیونی است. عددی که بر اساس آن برنامه های تلوزیونی ساخته می شود و محتوای آن تعیین می شود، در حالی که هرگز خود و یا اطرافیان ما جزو سوال شوندگان برای بدست آوردن درصد بینندگان نیستیم.

به کسانی که به این احساس توجه می کنند و دوست دارند که طرز تفکر ساخت مسکن را عوض کنند سازندگان شخصی (Self Biulder) گویند. با شنیدن اصطلاح «سازندگان شخصی» خیلی های صحنه ای را به یاد می آورند که یک نفر با زور و بازوی خودش یک آلونک کوچک در کوه می سازد. ولی امروزه این آکونک ها برای مصرف کنندگان دوست دار پیکنیک بصورت یک بسته لوازم تبدیل به کالایی تجاری شده و قابل خرید است و آنقدر امکانت دارد که در نهایت تفاوت زیادی هم با دیگر خانه های مسکونی نداشته باشد. اینجاست که افرادی پیدا می شوند تا با روشی متفاوت در سیستم خانه سازی امروز تغییری هر چند کوچک را ایجاد کنند.

معماری به نام اوسامو ایشیاما (Osamu Ishiyama) از مطرح ترین این افراد است. او خانه ای را طرحی می کند که سرپناه هایی با استفاده ازلوله های فولادی موج دار بود به مانند کانتینری ()که دارای پنجره های است که رو به بالا باز می شود. مجموعی از این خانه ها ساخته می شود که اولین آن خانه کنجی کاوا آی () است. و بعد از ساخت این مجموعه ایشیاما کتابی را با نام « خانه را به روش آکی هابارا بسازیم» را منتشر می کند. او در این کتاب می نویسد:

«حداقل ساختمانی در حد یک خانه مسکونی را هر فردی می توانند بسازد و من معتقدم که باید اینگونه باشد. اینجوری ارزانتر بهتر، آزادانه و از همه مهمتر ساختمانی جالب تری ساخته می شود........
این موضوع من را به یاد آکی ها بارا می اندازد. وقتی شما به آکی هابارا می روید. هرنوع قطعه الکترونیکی را با ارزان ترین قیمت می توانید تهیه کنید. از آنجا که قیمت اجناس در آنجا بستگی به قدرت چانه زنی خریدار دارد، خریدار باید قدرت معامله و قدرت تجزیه و تحلیل حجم عظیمی از اطلاعات را در ارتباط با قطعات داشته باشد. در آکی هابارا هرکس با خرید به دانش خود می افزاید. به اعتقاد من این فرهنگ حاکم بر آکی هابارا فرهنگی است که باید در آینده برصنعت مسکن ژاپن نیز حاکم شود...... انرژی که در ساخت ساز با قطعاتی که بعد از چانه زدن میان خریدار و فروشنده وجود دارد. آیا نمی شود با این روش که من آن را روش آکی هابارایی می نامم یک تغییر کوچک در بازار مسکن ایجاد کرد؟ »

ایشی یامایی که از «زندگی در جنگل» تورو (Henry David Thoreau) تعریف می کرد، و یا برج های وات (Watts Towers) که سایمون رودیلا() را می ستاید و برای پیدا کردن ساختمان های عجیبی که افراد مختلف ساخته اند پیاده به نقاط مختلف ژاپن سفر می کند، به دنبال روش های خلاقانه منفردی نیست که در نقاط مختلف وجود دارد بلکه به دنبال ارائه روش خانه سازی بومی جدیدی است. غافل از آن که این روش بیش از یک دهه پیشتر به صورت کاملا معقول وجود داشته است.

خانه های بومی از نوع صنعتی
سالیان سال مصالحی که در طبیعت هر منطقه قابل دسترسی بود در بهترین حالت عقلیمی با یکدیگر ترکیب می شدند تا مسکنی ساخته شود. پس طبیعتا به دلیل متفاوت بودن مصالحی در دسترس و اقلیم هر منطقه، مسکنی که آنجا نیز ساخته می شد ویژگی خواست خود را داشت. از این رو خانه های روستایی و قدیمی را ساختمان بومی گویند.

ولی بدون توجه به شرایط منطقه ای به وسیله شبکه وسیع حمل و نقلی که در قرن بیستم ایجاد می شود اجناس صنعتی ساخته می شود که در هر منطقه ای در دسترس بودند. آیا امکان ساختن خانه با انتخاب آزادانه و ترکییب این محصولات صنعتی وجود نداشت؟ در نیمه اول قرن بیستم، در میان معماران جوان افرادی پیدا می شوند که آرزوی اینگونه خانه سازی را در سر می پروراندند.اگر خانه های قبل از آن را خانه های بومی بنامیم این آرزو را خانه های بومی از نوع صنعتی می توان نامید.

اولین جایی که امکان ساخت خانه بومی از نوع صنعتی وجود داشت هیچ جایی به غیر از مهد انبوه سازی یعنی آمریکا نیست. در کشوری که از اوسط قرن نوزدهم در مقابل استفاده از روش معمول تولید قطعات برای یک محصول روش تولید قطعاتی که در محصول های مختلف قابلیت استفاده دارند را ابداع می کند، همانگونه که در صنعت خودروسازی از این روش استفاده کرد حداقل از دهه 1920 کاتلگ قطعات و اجزای ساختمان وجود داشته است. کاتلوگ هایی که معماران می توانستند با انتخاب قطعات مورد نیاز خود از میان آن و سفارش آن را تهیه کرده و استفاده کنند.

و اما اروپا. این دوره با رواج طرز تفکر مدرنیسم در میان معماران جوان اورپایی مصادف است. در اواخر دهه 1920 آلبرت فرای() یکی از معماران جوان اروپایی که با گذشتن از اقیانوس اطلس خود را به آمریکا می رساند. در خاطرات خود می گوید: «وقتی قبل از رفتن به آمریکا در آتلیه کوربوزیه کار می کردم. در همچین جایی هم حتی از روی کاتلگ های قطعات تولید انبوه آمریکایی جزئیات نقشه قطعات دست ساز خود را می کشیدند. » معماران جوانی که به آنطرف اقیانوس اطلس می رفتند نه تنها خواهان بهره گیری از کالاهای صنعتی انبوه سازی شده ساختمانی بودند، بلکه علاقه شدیدی به استفاده از انواع و اقسام محصولات صنعتی غیر ساختمانی نیز در ساخت خانه هایشان نشان می دادند. مثلا ریچارد نویترا() که در اوسط دهه 1920 از وین به آمریکا مهاجرت می کند و در کالیفرنیا می گزیند در اولین اثرش که « خانه سالم دکتر لابل» است، برای چراغ های راه پله از چراغ جلو ماشین سواری استفاده می کند. این یکی از اولین ساخت خانه بومی از نوع صنعتی است.

در سالهای 1920 تا 1930 در آمریکا، پیشرفته ترین کشور صنعتی نیز، ساخت خانه ای کامل با منتاژ کردن قطعات و کالا هایی موجود در بازار هنوز آرزویی دست نیافتنی بود. قدرت صنعتی لازم برای واقعی شدن آرزوی خانه بومی از نوع صنعتی ، نیاز به رشد خارق العاده صنعت نظامی داشت که در جنگ جهانی دوم تحقق می یابد. چهار سال بعد از جنگ جهانی دوم خانه ایمز () برای اولین بار این آرزو را ممکن می سازد.

زوج ریچارد و ری ایمز () ( که بعدها به عنوان طراحان صنعتی شهرت جهانی یافتند) به عنوان طرحی برای خانه های آینده، منزل مسکونی خود را به عنوان یک پروژه آزمایشی طراحی می کنند. سیستم Off-the-Shelf Parts روشی است که با منتاژ قطعات پیش ساخته موجود در بازار، ساختمانی هم ارزان و دارای فضایی متعالی می سازد. این روش ساخت ساختمان، امروزه نیز مورد توجه است. صرف نظر از میزان استفاده از قطعات پیش ساخته در این مدل، در این ساختمان دو طبقه ای با استفاده از ستون های تیر آهن های I شکل ، تیرآهن مشبک برای تیرها (Lattice Beam) و ورقه یک پارچه آهنی سازه ای سبک داشت. در دیوار آن پانلهای سیمانی و چارچوب در و پنجره شبیه به کارهای ماندریان (Pieter Cornelis Mondriaan) کار گذاشته شده است। با دیدن چنین خانه ای به راحتی می توان قدرت معرفی خانه های آینده را در این خانه درک کرد.

در ژاپن هم خانه ایمز وجود داشت.
در ژاپنی هم هر چند با تاخیر، صنعت ساخت اجزاء پیش ساخته ساختمان رواج می یابد، در دهه 1960 خانه ای مانند خانه ایمز و هم ریشه در روش آکیهابارایی ساخته می شود. ره کن موچی (
Re Kenmochi) که با خانواده ایمز رفت آمد داشت مانیفست « معماری با مصالح در قطعات و اندازه های استاندارد» را شعار خود قرار می دهد. « معماری با مصالح در قطعات واندازه های استاندارد» ساخت مصالحی است که با رعایت یک استانداردی مشخص توانایی آن را دارند که آزادانه با یک دیگر ترکیب و منتاژ شده و در بازار به صورت اوپن(open) یا باز موجود باشند. ساختمانی که به این روش با انتخاب آزادانه از میان مصالح موجود در بازار ساخته می شود را ساختمان سازی به روش استفاده از مصالح در قطعات و اندازه های استاندارد گویند. از آنجایی که سیستم هایی مانند سیستم ساخت وساز پیش ساخته در ژاپن که قطعات خواص یک شرکت را فقط در خانه های همان شرکت قابل استفاده است را « سیستم بسته» یا سیستم کلوز( close system) می گویند این روش بر اساس « سیستم باز » یا اوپن سیستم (open system ) می نامیم.

خانه هاتا () به عنوان اولین خانه با استفاده از مصالح در قطعات و اندازه های پیش ساخته می باشد که در ساده ترین حالت ممکن طرز تفکر کن مچی را نشان می دهد. این خانه با استفاده از ستون های فولادی استوانه ای شکل که در آن زمان تازه به عنوان مصالح آماده ساختمانی به بازار آمده بود و تیر آهن های H شکل به عنوان تیر های آن ساخته شده بود، می توانست فضایی در ابعاد9 متر در 13 را در دو طبقه بدون ستون در میان آن ایجاد کند. و از پانل های ALC ( پانل های سبک بتنی حباب دار) و چهار چوب های آلومینیمی برای پوشاندن سطح های کف و دیوار استفاده کرد و در داخل ساختمان کمدها و یونیت های تاسیسات ایجاد کرد تا محیطی قابل سکونت را ایجاد کند.

این ساختمان ساده ترین مدلی است که افکار کن موچی در آن دیده می شود. از این رو در جایی که معمولا پشت بام برای ایجاد مسیر حرکت آب باران دارای شیب است. ولی در این ساختمان برای اینکه به تواند از مصالح در ابعاد استادارد آن استفاده کند هیچ شیبی به بام ساختمان نمی دهد.

البته برای اینکه بتوان با تهیه آزادنه قطعات و مصالح از بازار و ترکیب منتاژ آنها با یکدیگر ساختمان ساخت، نیاز به قراردادی فراگیر است که در آن تمام انداز های و روش اتصال آنها به یک دیگر مشخص شده باشد و همه به این قرارداد پایبند باشند। معماری ژاپنی یک سیستم باز است چرا که با به وجود آمدن قرارداد های مشترک میان معماران مختلف در اندازه و روش نصب مانند کی واری و تاتامی واری همه از این استاندار های در ساخت ساختمان خود استفاده می کنند. از طرف دیگر نباید فراموش کرد که در دوره کن موچی بحث هماهنگی مودیولار در میان قطعات صنعتی که قابلیت جابجایی و عوض کردن آنها را تضمین می کرد، بحث روز بوده است. ولی امروز که 30 سال از ساخت اثر او می گذرد حتی در طراحی خانه های ویلایی ژاپن هم ابعاد استاندارد 900 ، 910 ، 950 ، 1000 ، میلیمتر وجود داشته و هیچ حرکتی دیده نمی شود که در جهت ایجاد یک قرارداد اجتماعی برای یکی کردن این ابعاد وجود ندارد. از این رو این آرزو که ساکنان خانه بتوانند قطعات و اجاء مورد نیازی را که می پسندند را از بازار تهیه کرده و خود منتاژ کند هنوز تحقق نیافته است.


روش آکی هابارایی در فروشگاه های ابزار و لوازم DIY
ولی در آمریکایی که مهد خانه ایمز است شرایط متفاوت است. در آمریکا آن هم بدور و بدون ارتباط با اهداف مدرنیسم و یا سیستم متعالی هماهنگی مدیولار سیستمی ایجاد شده است که ساکنان خود می توانند، مصالح و قطعات ساختمان را خریداری کنند و البته سیستم منتاژ و بنای آن نیز ایجاد شده است. فروشگاه های ابزار و لوازم
DIY از آن نمونه هستند. فروشگاه های بزرگ ابزار و لوازم که در آمریکای امروز هست می توان تقریبا تمام وسایل و قطعاتی که برای ساخت یک خانه لازم هست را تهیه کرد. نه تنها افراد عادی که می خواهند خانه نو بنا کنند و یا تغییراتی در خانه های خود ایجاد کنند از این فروشگاه ها استفاده می کنند بلکه افراد متخصص و حرفه ای که در زمینه ساخت ساز ساختمان فعالیت می کنند نیز وسایل و مصالح ساختمانی خود را تهیه می کنند. و حتی تفاوت قیمتی برای افراد عادی و حرفه ای وجود ندارد. هرچند که سیستمی مانند آنچه ایمز و کن موچی در سر می پروراندند که بتوان قطعات ساختمانی را فقط منتاژ کرد وجود ندارد ولی می توان گفت که این نکته که مصرف کننده می تواند خودش ترکیب مصالح را آزادانه در بازار انتخاب کند با اهداف آنها یکی است.

ولی وقتی که می خواهیم چگونگی اجرا کردن اینگونه سیستم خانه سازی بومی صنعتی را در ژاپن اجار کنیم باید به شرایط خواص آمریکا که این سیستم در آنجا موفق بوده است را در نظر بگیریم. آن شرایط عبارت است از:

1- در آمریکا عمر یک خانه طولانی بوده و خریدو فروش خانه قدیمی نیز رایج است. به همین دلیل فرصت های زیادی فراهم می شود که مصرف کننده برای بالا بردن ارزش استفاده از خانه و یا ارزش مالی دست به اضافه کردن به بنای ساختان و ایجاد تغییراتی در آن ایجاد کنند. از این رو در فروشگاه های DIY بیشتر از آنکه مصالح ساختمانی را برای ساخت خانه نوساز بفروشند برای ایجاد تغییرات در ساختمان های موجود می فروشند.

2- روش ساختمان سازی که در آمریکا در قرن بیستم عمومیت پیدا کرده است روشی به نام پلات فرم است. این روش نیازی به تخصص بالا ندارد از این رو با روش های مختلف ساخت و ساز در ژاپن که هریک نیاز مند تخصص بسیار بالا هستند بسیار متفاوت است.

3- ورش محاسبه هزینه ساخت خانه در آمریکا این گونه است که قیمت مصالح جدا و دستمزد ساخت مجزا محاسبه می شود، از این رو جدا کردن بازار از تشکیلات ساخت آسان است. و تفاوت آن با ژاپن که قیمت مصالح وساخت یک جا محاسبه می شود خیلی زیاد است.

4- در آمریکا ساخت و ساز به وسیله افراد عادی آنقدر عادی است که حتی لازم به آوردن مثال جویندگان طلا در غرب نیست. تا حدی که در هر خانه ای یک فضای کوچک کارگاهی وجود دارد. چیزی که در ژاپن کمتر دیده می شود.

حداقل می توان گفت که برای اینکه در ژاپن ساخت و ساز به روش آکی هابارای رواج یابد نیاز به حل مسائل مختلف دارد।

(از کتاب تکامل مسکن به سبک قرن بیستم. نوشته شوایچی ماتسو مورا استاد دانشگاه توکیو ترجمه میثم معصومی