۱۳۸۷ فروردین ۳۱, شنبه

تعریف فضای معماری

وقتی که صحبت از فضای معماری می شود، چه نوع فضایی را تجسم می کنید؟ « فضای معماری فضایی محصور میان چهار دیوار است که سقفی بر روی آن قرار دارد.» شاید این جواب نزدیک به جوابی باشد که در ذهن بسیار نقش می بندد. لویی کان نیز فضای معماری را مکانی می دانست که محصور میان چهار دیوار و یک سقف و یک کف باشد.

اینگونه برداشت از فضا برخواسته از نوع سنت معماری است که لوی کان از آن برخواسته است. طبیعت معماری سنگی و آجری فضایی محدود میان چهار دیوار را ایجاب می کند، هرچند این تعریف با فرهنگ معماری ایرانی نیز شباهت­هایی را دارد و از دیدما تعریف قابل قبولی بنماید، ولی وقتی این تعریف وارد ژاپن با فرهنگ معماری چوبی شد، دیگر پاسخگو نبود. زیرا که فرهنگ معماری چوبی ژاپن این اجازه را به انسان می داده بود تا ساختمان را برروی ستون بنا کرده و فضایی عاری ازدیوار را خلق کند.

هرگز فراموش نمی کنم که وقتی که برای اولین بار به یک معبد در ژاپن رفتم، هرچه جستجو کردم، نتوانستم ساختمانی را بیابم، تنها چیزی که من می دیدم سقف هایی بر روی ستون بودند، چیزی مانند سایه بان. بعد ها در­یافتم که این برداشت، برخواسته ازاین پیش زمینه­های ذهنی در من بود که برای درک ساختمان وجود دیوار را شرط لازم می دانسته است.

معماران مدرنیست ژاپنی نیز خیلی سریع در میابند که نمی توانند با تعاریف معماری غربی معماری سنتی و بومی ژاپن را تعریف کنند و تلاش های مختلفی در جهت ارائه تعریف فضا بر اساس فرهنگ ژاپنی انجام می دهند.

تعریفی که کیونوری کیوکوتاکه از بنیان گذاران مکتب متابوریسم ارائه می دهد را اینجا معرفی می کنم.

او معتقد است که نوع درک فضا و ارائه تعریف از فضا تابعی از نوع فرهنگ و تمدنی است که ارائه دهنده تعریف از آن بر خواسته است. و خود او تعریفی را برای توضیح فضا از منظر یک ژاپنی ارائه می دهد.

بر اساس تعریف او این ستون است که فضا را ایجاد می کند. به عبارتی برای خلق فضا کافی است که شما یک ستون را بنا کنید. در اطراف آن میدانی از فضا (مانند میدان الکتریکی که در اطراف یک سیم ایجاد می شود) به وجود خواهد آمد. که قدرت این میدان متناسب با قطر ستون بوده وهرچه فاصله تا ستون کمتر باشد فضا را قوی تر می توان حس کرد. عناصر دیگر معماری مانند سقف و کف نقش محدود کننده این فضا را دارند. یعنی وقتی که ستون بر روی یک کف مشخص قرار می گیرد فضای نامحدود اطراف ستون محدود بر روی آن کف می شود. بنابراین براساس این تفکر ژاپنی، ساخت یک فضای معماری محدود با دو عنصر حداقلی ستون و کف یا سقق امکان پذیر است.

در هر دو تعریف غربی و شرقی از فضای معماری ، عنصر کف ، سقب دیوار، ستون نقش باز می کنند که همه آنها با توجه به نیروی جاذبه زمین معنا یافته اند. و اگر نیروی جاذبه وجود نداشته باشد. هیچ تفاوتی میان این عناصر وجود نخواهد داشت. دقیقا مانند شرایطی که در ایستگاه فضایی حاکم است. به راستی تعریف فضای معماری در چنین شرایطی چگونه خواهد بود؟

مطلبی برای ضیافت پنجم معماری
این مطلب در جواب به حرکت زیبای ضیافت معماری نوشته شده است . با تشکر ازآقای نصیرزرین­پناه میزبان این ضیافت پنجم.