5. ستون نمادی از سنت در معماری مدرن
در این فصل برای مشخص شدن چگونگی تحلیل و استفاده از سنت در معماری مدرن ژاپن به بررسی چگونگی نمود ستون به عنوان یکی از نشان های معماری سنتی ژاپن در معماری مدرن پرداخته می شود.
بعد از تحلیل نقش ستون در تاریخ و فرهنگ معماری ژاپن، انواع نظریه هایی که معماران مدرن ژاپنی درباره « ستون » و چگونگی اعمال این نظریه ها در آثارشان تحلیل می شود.
سازه معماری بومی ژاپن چوبی است. برعکس سازه های سنگی و خاکی که سازه تنها قابلیت نیروهای فشاری را دارند، سازه چوبی هم قابلیت تحمل فشار و هم نیروهای کشش را دارند. از این رو در سازه های چوبی نیازی به دیوار نبوده و می توان ساختمان را با فریمی از ستون و تیر بنا کرد.
بر اساس شرایط اقلیمی ژاپن که تقریبا سرتاسر آن پوشیده از جنگل است و دارای چوب فراوان است، چوب به عنوان اصلی ترین مصالح ساخت و ساز مورد استفاده قرار می گیرد و ژاپنی های باستان با کشف قابلیت های فشار و کششی چوب ، پی می بند که می توان ساختمان را با فریم های تیر وستون ساخت. در سازه معماری سنتی ژاپن احتیاجی به دیوار های بزرگ نبوده و دیوار فقط نقش پارتیشن را در جدا سازی فضا ها باکاربردهای متفاوت دارند. بنابراین هر چند دیوار های گلی نیز وجود دارد ولی اکثر دیوارها بسیار سبک با چهارچوب چوبی و رو کش کاغذی هستند که هر آن امکان حذف آن و ایجاد یک فضای بزرگ وجود دارد. از این رو دیوار در معماری ژاپنی عنصری فرعی بوده که از ثبات لازم به عنوان یک عنصر پناه دهنده در معماری که ایجاد امنیت می نماید، برخوردار نبوده است. در نبود دیوار چهار عنصر ستون، تیر، بام و کف هستند که در معماری سنتی ژاپن از جایگاه ویژه ای بر خوردار بوده و شخصیت کلی ساختمان از ترکیب آن ها با یک دیگر تشکیل می شود. در این فصل با تمرکز بر روی عنصر ستون تلاش می شود تا جایگاه ستون در معماری گذشته و حال ژاپن روشن شود.
با دید سازه ای به ساختمان جای هیچ شکی بر اهمیت ستون در معماری سنتی ژاپن باقی نمی ماند چرا که بدون ستون نه تیری را می توان نصب کرد و نه بامی را می توان بر روی آن قرار داد و حتی به دلیل بالا بودن کف ساختمان از سطح زمین به دلیل رطوبت بالا، بدون ستون امکان ساخت کف نیز در ساختمان وجود ندارد. بنابراین می توان ادعا کرد که بدون ستون هیچ یک دیگر از عناصر معماری ژاپنی نمی توانند وجود خارجی داشته باشند. ولی اگر جایگاه ستون در سازه تنها برآمده از جبر فیزیکی آن باشد و نه بیشتر، اگر روزی انسان بتواند بر نیروی جاذبه زمین غلبه کند دیگر نیازی به ستون نخواهد داشت. امروزه نیز می بینیم که با پیشرفت تکنولوژی امکان اینکه محیط های مسقف وسیع تری را بدون ستون ایجاد کرد. و حتی یکی از آرزو های معماران امروزی ساخت بنا با ستون های کمتر است.
ولی اهمیت ستون در معماری سنتی ژاپن آنجایی نمایان تر می شود که بدانیم نقش ستون محدود به نقش سازه ای آن نمی نبوده و ستون در معماری و فرهنگ ژاپنی باستان دارای معانی متافیزیکی و والایی نیز مستقل از معنای سازه ای آن نیز بوده است. با مراجعه به متون ادبی و تاریخی و گذری در روابط اجتماعی می توان مثال هایی بسیار روشن دال بر اهمیت ستون در فرهنگ و اجتماع ژاپنی یافت. آقای یو ایچی رو کوو جیرو در کتاب « زیبایی های معماری ژاپنی » نمونه هایی از جایگاه ستون در فرهنگ و باورهای ژاپنی را بیان کرده است که در اینجا با استناد به این کتاب گوشه هایی از این ویژگی ها را معرفی می کنیم.
کوجی رو در ابتدا به عنوان شاهدی بر نقش متافیزکی ستون در عقاید مردم ژاپن از ملموس ترین مثال در این باره به اعتقادی که از قدیم در میان مردم عامی ژاپن وجود داشته اشاره می کند، مبنی بر اینکه دیو در زیر ستون ها زندگی می کند و برای بیرون کردن آن نیز مراسم خاصی وجود دارند.
و با اشاره به کتاب« کوجیکی» به عنوان یکی از منابع شکل دهنده بر جهان بینی ژاپنی آمده است. از آن نقل می کند که ایزوناگی وایزونامی با طواف کردن به دور یک ستون متعهد به ازدواج با یکدیگر می شوند. یعنی خدایان پدر و مادری که دیگر خدایان و به تبع آن جهان را خلق می کنند ستون را شاهدی بر ازدواج خود قرار می دهند. پس می توان گفت که از دیده ژاپن باستان این شهادت ستون است که بانی خلق جهان می شود. وجایگاه روحانی بالای ستون در فرهنگ ژاپنی را نشان می دهد.
و یا به عنوان شاهدی دیگر بر نقش متافیزکی ستون کوجی رو به این مورد اشاره کرد که در بسیاری از متون باستانی ژاپن برای شمارش تعداد خدایان و اشراف از ستون به عنوان واحد شمارش استفاده می شده است.
همانگونه که در مثال های بالا دیده می شود در فرهنگ باستانی ژاپن از جایگاه خاص و روحانی برخوردار است که همواره نقشی اطمینان دهنده و آرامش دهنده داشته، و دریک کلمه در فرهنگ ژاپنی ستون دارای نقش متافیزکی است. ولی نقش متافیزکی ستون تنها محدود به نقش آن در باورهای مردم نیست بلکه می توان این نقش را در ستون های بکار رفته در بناهای سنتی را نیز دید که در زیر بعضی از آنها بررسی می شود.
به عنوان نمونه یکی از قدیمی ترین ستون هایی که بیشتر از آنکه نقش سازه ای داشته باشد، نقش متافیزیکی دارد، ستون مرکزی معبد ایزومو تایشا باشد. و معمول ترین ستون هایی که نقش متافیزیکی دارندا ستون توکوباشیرا و ستون نکاباشیرا در چاشیتسو می باشد. اولین بار ستون باجایگاه متافیزکی، ستون مرکزی معبد ایزومو تایشا [تصویر شماره 10] است. در مرکز پلان معبد ایزوموتایشا ستونی وجود دارد که مستقل از دیگر ستون ها است. نقش این ستون در سازه به مراتب کمتر از نقش ستون های اطراف است. وجود این ستون در مرکز ساختمان تمثیلی است از وجود خدا و برای ایجاد فضای روحانی در درون معبد. ولی با گذشت زمان ستون نقش روحانیت خود را در معابد از دست می دهد. از این رو دیگر در معابد های بعدی مانند ایسه جینگو [تصویر شماره11] ستون مرکزی دیده نمی شود. و این خود دلیلی بر عدم اهمیت نقش سازه ای ستون مرکزی معبد ایزوموتایشا است. هرچند که بعد از ایزومو تایشا دیگر در معابد ستون های دارای نقش متافیزیکی دیده نمی شود ولی در بنا های سنتی دیگر می توان ستون های بسیاری با نقش متافیزیکی یافت. ستون دایکاکو باشیر در خانه ها ی روستایی از آن جمله است. این ستون که بزرگترین ستون در هر خانه است که بار اصلی بام ساختمان را نیز بر دوش دارد، از اهمیت ویژه ای در خانه برخوردار است. تا آنجا که ژاپنی ها بتی را در زیر آن قرار داده و آن را مایه آرامش و آسایش در خانه خود می دانند.
ولی شاید اولین ستون بدون هیچ نقش سازه ای که ایفا کننده نقش سازنده ای در شکل گیری فضای داخلی ساختمان و ایجاد مرکزیت و آرامش در فضای درونی است، ستون های ناکا باشیرا و توکو باشیرا در چا شیتسو ها [تصویر شماره 5] باشند. ناکاباشیرا [تصویر شماره 10] ستونی در میان اتاق از ساقه انحنا دار درخت است . این ستون نگهدارنده دیواری گلی است که از خمیدگی ستون به بالا تعبیه شده و نیمه پایین آن خالی است. توکو باشیرا [ تصویر شماره 11] نیز ستونی است در اطراف توکو (محل قرار دادن تزییناتی از قبیل خوش نویسی و یا گل و... ) . از ویژگی های این دو ستون این است که هیچگونه نقش سازه ای در بنا ندارند و بار بام ساختمان را تحمل نمی کنند و تنها وسیله ای برای تزیین فضا درون اتاق می باشند. برای ساخت آنها از ساقه یا تنه های درخت با قطر کمتر از 10 سانتیمتر استفاده می شود. و تاجایی که ممکن است با همان شکل طبیعی، حتی در بعض مواقع بدون آنکه پوست درخت کنده شود مورد استفاده واقع می شوند. این ستون ها سنبلی از قداست بوده و در فضای درون ساختمان مرکزیت و اطمینان خاطر ایجاد می کنند.
نمونه های زیاد دیگری نیز در معماری سنتی ژاپن دیده می شود که ستون در آنها نیز دارای نقشی غیر از نقش سازه ای است. از قبیل نقش ستون در صحنه یا تخت کشتی ژاپنی «سومو». اهمیت این ستون ها به قدری است که امروز نیز که دیگر نیازی به این ستون ها برای نگاه داشتن سقف بالای صحن نیست ولی هنوز نشانه هایی را به علامت این ستون ها نگاه داشته اند. و یا صحن اجرای تاتر سنتی ژاپن «نو» که در آن بازیگران از ستون برای تشخیص جای خود در صحنه استفاده می کنند. هر دو صحن دارای چهار ستون بوده و هر ستون دارای نامی به خصوص است و نقش به خصوصی را ایفا می کند.
نمونه های بالا مثال های اندکی از نقش متافیزیکی ستون در معماری سنتی ژاپن است. که گوشه ای از جایگاه متافیزکی ستون در معماری ژاپنی را علاوه بر نقش مهم سازه ای آن را بیان می کنند. اهمیت نقش متافیزیکی که ستون در معماری سنتی ژاپن ایفا می کند، باعث می شود تا معماران نیمه دوم قرن بیستم ژاپن به ستون توجه خاصی نمایند. در میان معماران که ستون را تئوریزه می کنند نظر سه تن از بقیه جامع تر است. اولین کسی که بطور جدی سعی در تحلیل جایگاه ستون در معماری سنتی ژاپن و معماری مدرن ژاپن دارد، پدر معماری مدرن ژاپن کنزو تانگه است. او که از بزرگترین معماران مدرنیسم دنیا در ده های 50 تا 80 میلادی است، تئوریی با عنوان «مقیاس» مطرح می کند. با این پیش فرض که هر بنای نیازمند مقیاس خواص خود است. و ابتدا باید مقیاس فراخور آن بنا را یافت تا بتوان بر اساس آن ساختمان را طراحی کرد. مقیاس های مورد استفاده در معماری را به دو دسته بزرگ«مقیاس انسانی» و «مقیاس اجتماعی» تقسیم می کند. که بنا بر فراخور نیاز ها باید یکی را انتخاب کرد و از آن بهره برد. او معماری سنتی ژاپن را معماری می داند که در آن مقیاس ها انسانی است. تانگه معتقد است از آنجا که معماری سنتی ژاپن بیشتر مسکونی بوده و یا حتی اگر بنایی عمومی مانند معبد نیز برای استفاده از تعداد کمی از افراد ساخته شده و برای همین چگونگی استفاده فرد از آنها مورد توجه بوده و ساختمان را با مقیاس های انسانی بنا می کرده اند. پس ستون نیز که یک عنصر بسیار مهم در این معماری است نیز با «مقیاس انسانی» طراحی شده است. که در آن تمام ابعاد ساختمان بر اساس ابعادی که متناسب با ابعاد و نیاز ها در واحد یک انسان بنا شده است. برای نمونه در معماری ژاپنی واحد مساحتی وجود دارد که به آن «تاتامی» گفته می شود. یک تاتامی به مساحتی گفته می شود که یک انسان بتواند در آن بخوابد. کلیه فضا های معماری سنتی ژاپن بر اساس این واحد بنا شده اند. بر این اساس ستون نیز با مقیاس انسانی بنا شده است. تانگه معتقد است که معماری سنتی بر اساس مقیاس انسانی است ولی دیگر این مقیاس جوابگوی نیاز های جامعه مدرن ژاپن نبوده و در معماری امروز باید از واحد اجتماعی در مقیاس استفاده کرد.
با توجه به شرایط اجتماعی ژاپن بعد از جنگ جهانی دوم به جز شهر هایی مانند هیروشیما و نگازاکی که با بمب اتمی کاملا از بین رفتند، شهر های بزرگ ژاپن از قبیل توکیو و اوزاکا نیز تبدیل به شهر سوخته شده و کاملا از بین رفته بودند، دیگر کمتر شهر سالمی در ژاپن وجود داشت. در چنین شرایطی ژاپن برای بازسازی هرچه سریعتر، نیاز به ایجاد مجتمع های بزرگ داشت که بتواند نیازهای جمع کثیری از مردم را برآورده کند. از این رو تانگه با مطرح کردن «مقیاس اجتماعی» سعی در پاسخگویی به این نیاز های روز جامعه خود می کند. تانگه معتقد است که تمام اجزاء ساختمان از جمله ستون های آن نیز باید با توجه به نیاز های اجتماعی امروز طراحی شوند. اگر تا دیروز ستون در معماری ژاپن نقش مهمی در ایجاد ارتباط با انسان برقرار می کرد. و وسیله ای برای پاسخگویی به نیاز های یک انسان بود. امروز ستون باید وسیله ای برای پاسخگویی به نیاز های اجتماعی باشد. با اعتقاد بر ناکارآمد بودن ستون های سنتی، ستون هایی را طراحی می کند که پاسخ گوی نیاز های اجتماعی باشند.
تانگه از روش های مختلفی برای دادن نقش اجتماعی به ستون استفاده می کند. که مهمترین آنها دو نوع استفاده از ستونی است که در معماری مرکز صلح هیروشیما ( تاریخ بنا: 1955)[تصویر شماره11] و مرکز مطبوعات و صداوسیمای یاماناشی ( تاریخ بنا: 1966)[تصویرشماره12] دیده می شوند. مرکز صلح هیروشیما مکانی برای نگهداری و نمایش اسناد بمباران اتمی هیروشیما است. این مرکز در پارک یاد بود این فاجعه بشری واقع در مرکز هیروشیما قرار دارد. این پارک میعاد گاه میلیون ها دوستدار صلح از سراسر دنیا است که هرساله در سالروز این فاجعه بشری در این مکان جمع شده، تا هم قسم شده، جلوی دیگر فاجعه ای این چنین را بگیرند. در مرکز صلح هیرو شیما تانگه با قرار دادن مرکز نگهداری اسناد بر روی پیلوت با ستونهایی مرتفع (7 متر) و فاصله بسیار زیاد میان ستون ها تلاش می کند فضایی را خلق کند که ستون ها کمترین مزاحمتی را در رفت و آمد و تجمع افراد ایجاد نکنند، هزاران نفر جمعیت بتوانند از آنجا رد شوند. تانگه خود می گوید که به این ستون ها عملکرد هدایت جمعیت کثیری از مردم را داده است. این ستون ها که از نظر ابعاد و تعدادی که در یک ساختمان استفاده می شود هیچ شباهتی به ابعاد و ویژگی های ستون در معماری سنتی ژاپن ندارد، از دید تانگه بازخوانی نو از عنصر سنتی ستون است.
از دیگر آثار تانگه که در آن نیز ستون کاربردی فراتر از جایگاه سازه ای آن دارد، ساختمان مطبوعات و صدا و سیمای یاماناشی است. در این بنا تانگه ستون ها را قطور می کند و بسیار قطور تر از آنکه سازه ساختمان به آن نیاز دارد. و با خالی کردن درون این ستون ها در آنها عناصری از قبیل راه پله و آسانسور را قرار می دهد و بدین ترتیب ستون ها را به عنوان وسیله ای برای حمل و نقل و ایجاد ارتباط میان طبقات مختلف ساختمان قرار می دهد. در اینجا نیز ستون تبدیل شده است به یک عنصر که در خدمت تمام افرادی است که از این مجموعه استفاده می کنند.
از قدیم و ایام ژاپنی ها به نقشهایی که ستون به غیر از نقش سازه ای آن می تواند در ساختمان ایفا کند توجه کرده بودند. تانگه نیز با مطالعه در تاریخ معماری ژاپن به خوبی در می یابد که ستون می تواند کاربردی فراتر از کاربرد سازه ای داشته باشد. از این رو تلاش می کند تا به ستون کاربردی فراتر از کاربرد سازی آن دهد. تانگه نیاز جامعه را در ساختمان هایی با مقیاس های اجتماعی می بیند، بنابراین ستون ها را نیز در مقیاس اجتماعی خلق می کند که توانایی پاسخگویی به این نیاز ها را دارند.
در طرف دیگر یو ایچی رو کوجی رو یکی از مطرح تری معماران و نقدگران سنتگرا در کتاب «زیبایی های معماری ژاپن» نیز ستون را از دید گاه خود مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد. او عناصر معماری را به دو دسته ی عناصر درونی و عناصر برونی تقسیم می کند. و ستون را در معماری سنتی در گروه عنصر درونی معماری تعریف می کند. چرا که در بسیاری از موارد ستون در جایگاهی متافیزکی برای غنی کردن فضای داخلی مورد استفاده واقع می شود. بنابراین او معتقد است که همانگونه که در گذشته ستون برای روحانیت دادن به فضا داخلی استفاده شده است باید در دوران مدرن نیز باید برای روحانی کردن فضا داخلی ساختمان به کار آید. همانگونه که ستون در معماری سنتی کوچک بوده و وظیفه ایجاد رابطه میان فرد و بنا را بر عهده دارد در معماری مدرن نیز باید این همین نقش را ایفا کند. بنابراین وقتی که او به بررسی و تجزیه و تحلیل ساختمان های مدرن و روز ژاپن می پردازد. او از ساختمان هایی نظیر ساختمان مرکزی معبد زن شوجی ( معمار:سی ایچی شی رایی، تاریخ بنا: 1966) [تصویر16] به نیکی یاد کرده و نقش ستون در آن را روحانی و متافیزیکی دانسته می ستاید. این معبد سازه ای بتن آرمه دارد و از یک سالن مرکزی محاط میان راه روهایی که یکطرف آنها فضای آزاد است تشکیل شده است. این سالن به شکل مکعب مستطیلی است که در وسط یکی از ضلع های کوچک آن در ورودی قرار دارد. و در ضلع مقابل آن مجسمه بودا قرار داده شده است. در داخل سالن 6 ستون کوچک در سه ردیف قرار دارد. با توجه به اینکه ساختمان بتن آرمه است و از نظر سازه ای هیچ احتیاجی به این ستون ها ندارد، این ستون ها تنها کار بردی تزیینی دارند و برای ایجاد فضایی روحانی در درون این بنا طراحی شده اند. کوجی رو این گونه استفاده از ستون را می ستاید و آن را منطبق با فرهنگ ژاپنی می داند و در مقابل نوع نگرش تانگه نسبت به ستون را با فلسفه وجودی ستون در معماری سنتی ژاپن منطبق ندانسته، نقد می کند. از معمارانی مانند تانگه به دلیل تبدیل ستون از یک عنصر درونی و روحانی به عنصر برونی اجتماعی انتقاد می کند.
دیگر نظریه مهمی که در معماری ژاپن برای تئوریزه کردن جایگاه ستون در معماری مدرن ارانه می شود، نظریه ای است که کیونوری کیکوتاکه دیگر معمار بزرگ ژاپن و از بنیان گذارن مکتب متابوریسم مطرح می کند. کیکوتاکه با مقایسه کیفیت درک فضای معماری در ژاپن با نوع اروپایی آن، با شاهد گرفتن جمله ای از لوی کان معمار بزرگ آمریکایی که فضای معماری را مکانی ، محصور میان چهار دیوار می داند، تلاش می کند تا تفاوت های فرهنگ ژاپنی و غربی در درک فضا را روشن کند. با توجه به اینکه در معماری سنتی ژاپن دیوار نقش بسیار کمی دارد و درصد کمی از فضا ها بین دیوار ها محصور هستند این سئوال را مطرح می کند که اگر تعریف لوی کان یک تعریف جامع و جهان شمول باشد کمتر مکانی را می توان در ژاپن پیدا کرد که مشخصات و ویژگی های لازم یک فضا معماری را داشته باشد. ولی حقیقت این است که در ژاپن نیز فضا های مصنوعی و انسان ساز زیادی وجود دارد که انسان ها برای زندگی روزمره خود از آنها استفاده می کنند که به تبع آنها نیز باید فضای معماری باشند. بنابراین نمی توان تعریف لوی کان را از فضای معماری را تعریفی جامع از فضای معماری دانست و باید برای تعریف فضای معماری ژاپنی شاخص به غیر از دیوار یافت.
از آنجا که اصلی ترین عناصری که ساختمان را در معماری ژاپنی می سازد ستون و کف می باشند، کیکوکتاکه ستون و کف را به عنوان شاخص هایی که فضای معماری را می توان با آنها تعریف کرد معرفی می کند و در تعریف فضای معماری ستون را وسیله برای ایجاد فضای معماری تعریف می کند. با بنای یک ستون اطرافش میدانی از فضا ایجاد می شود. به مانند یک آهن ربا که در اطراف خود میدان مغناطیسی ایجاد می کند ستون نیز در اطراف خود میدانی از فضا ایجاد می کند. و از طرف دیگر کف را به عنوان وسیله ای برای محدود کردن میدان فضا تعریف می کند. از دید کیکوتاکه در معماری ژاپنی با ستون فضا ایجاد می شود و کف محدوده آن را مشخص می کند. وقتی که یک ستون را بنا می کنید در اطراف آن میدانی از فضا ایجاد می شود. این میدان نامحدود است ولی هرچه به ستون نزدیکتر باشید میدان قویتر بوده و شما فضا را بیشتر حس می کنید. و هرچه از ستون دورتر می شویم میدان ضعیف تر می شود ولی از بین نمی رود. برای محدود کردن میدان فضا نیاز به کف است. و با قرار دادن کف در زیر ستون میدان بر روی کف محدود می شود. از طرف دیگر میان قطر ستون و قدرت میدان فضا نیز ارتباط مستقیم وجود دارد و هرچه قطر ستون بیشتر باشد قدرت میدان فضا نیز بیشتر می شود. البته این رابطه تا جایی برقرار است که قطر ستون آن قدر بزرگ نشود که دیگر نتوان آن را ستون تشخیص داد، چون در این صورت دیگر قدرت ایجاد فضای خود را از دست خواهد داد.
بنابراین از دید کیکوتاکه ستون نکاباشیرا در فضاهای معماری قدیمی ژاپن مانند چاشیتسو های قدیمی وسیله ای بوده است برای ایجاد فضا در این مکان ها و چون هدف سازنده از این فضاها ایجاد فضاهای کوچک برای تعداد بسیار اندکی از فراد است. در این مکان از ستون های کوچک استفاده شده است. ولی در زندگی اجتماعی امروز تنها ستون های کوچک نیاز های انسان را برآورده نمی کند و نیاز به فضاهای بسیار بزرگ برای استفاده جمع کثیری از افراد نیز احتیاج است، بنابراین در جواب به این نیاز ها به طور طبیعی احتیاج به استفاده از ستون های بزرگ نیز هست، ولی همانطور که در ابر ستون های تانگه دیده می شود اگر از ستون های بسیار بزرگ استفاده شود ستون ها تبدیل به دیواری گرد می شوند که دیگر نمی توانند مانند ستون میدان فضا ایجاد کنند. از این رو کیکوتاکه به عنوان راه حلی برای این مشکل و تناقض میان فلسفه ستون در فرهنگ ژاپنی و نیاز های جامعه مدرن استفاده از مجموعه ای از ستون و تیر را به جای استفاده از ابر ستون پیشنهاد می کند. هتل توکوان[تصویر شماره17] اثری است که کیکوتاکه در آن این نظریه خود را به اجرا می گذارد. در این ساختمان از مجموعه ستون استفاده می کند که هریک از ستون های این مجموعه ستون به تنهایی ابعادی انسانی دارند ولی از اجماع چند ستون در مقیاس انسانی نیاز به ستون بسیار بزرگ را نیز بر طرف کرده است. کیکوتاکه می گوید که با استفاده از چندین ستون در یک جا موفق به ایجاد مکانی با قدرت میدان فضایی بسیار بالا شده است.
این سه نظریه مهمترین نظریه هایی هستند که درباره نقش ستون در معماری ژاپن مطرح شده است. به عبارتی در هر سه نظریه ستون به دو نوع تقسیم می شود و فقط هریک از نظریه ها این دو نوع را با اصطلاح های مختلف بیان کرده اند. تفاوت اساسی میان آنها این است که نوع ستونی که از منظر آنها برتر است متفاوت بوده و برای بیان دلایل خود بر برتری نوع مورد نظر از اصطلاح های متفاوت استفاده کرده اند. و در یک مقایسه کلی می توان تانگه و کوجی رو را در مقابل یک دیگر دانست و کیکو تاکه را فردی دانست که تلاش می کند راهی میان این دو پیدا کند.
نظریه پردازی های درباره ستون با پایان دهه 1970 میلادی به تکامل خود می رسد و هم زمان با فروکش کردن تب سنت در معماری ژاپن دیگر هیچ نظریه جدیدی در باره جایگاه ستون در معماری دیده نمی شود، ولی این بحث ها تاثیر خود را در معماری ژاپن به خوبی بر جای می گذارد. یکی از مهمترین نمونه آثاری که در آن می توان به خوبی نتایج نظریه های ستون را دید ساختمان کتابخانه مرکزی شهر سندای (سندای مدیا تیک) [ تصویر شماره18] می باشد. این ساختمان (اثر تیو ایتو معمار بزرگ ژاپن) در سال 2000 میلادی به بهره برداری می رسد، مهمترین ساختمان سال های آخری قرن 20 ژاپن به حساب می آید. یکی از کانسپت های اصلی این ساختمان ترنسپارنسی و یا شفافیت است. و سعی شده تا جایی که ممکن داشت در این ساختمان از عناصری که جلوی دید را می گیرند استفاده نشود. به همین دلیل تا جایی که امکان داشت. از دیوار استفاده نشده و در جا هایی که نیز احتیاج به دیوار بوده تاجایی که ممکن بوده از دیوار های شیشه ای که جلوی دید را نمی گیرد استفاده شده است. این ساختمان دارای 7 سلاب (طبقه) به شکل تخته های بسیار وسیع است که آنها روی چندین مجموعه ستونی قرار گرفته اند. هریک از مجموعه ستوان ها توخالی بوده و دارای قطر متغیر چندمتری می باشند. شکلی غیر هندسی این مجموعه ستون ها باعث می شود که در ارتفاعات مختلف قطر هر ستون تغییر می کند و حتی این ستون ها به طور کاملا عمودی بالا نمی روند. جداره بیرونی آن با شبکه ای از لوله های بهم متصل شده بنا شده است که در اصل این شبکه لوله هاست که بار ساختمان را به زمین منتقل می کنند. این ستون ها مانند جورابی توری با تور های درشت می مانند که به شکلی کج و مووج بالا رفته اند. بنابراین هرمجموعه ستون هر چند که دارای ابعادی قطر بسیار بزرگی می باشد ولی به دلیل شبکه ای بودن جداره و خالی بودن درون آن مانع دید نشده و می توان از میان ستون طرف دیگر و حتی طبقه بال یا پایین را نظاره کرد. از فضای خالی میان این ستون ها برای ایجاد ارتباط عمودی میان طبقات بهره گرفته شده است. یکی ارتباط دیداری میان طبقات را ایجاد می کند و دیگری راه پله را در میان خود جای داده است. و بعضی جایی برای رفت آمد آسانسر ها هستند و در نهایت چندی از مجموعه ستون ها تاسیسات را در خود جای داده اند.
به گفته ایتو مفوهم این ستون ها را از جلبرگ های لغزان در دریا گرفته است و سعی دارد نوع جدیدی از ستون را به نمایش بگذارد. هر چند که این ستون ها در عمل شباهتی به جلبرگ ندارند ولی به راستی نوعی جدید از ستون هستند که تا کنون مشابه آن وجود نداشته است. ولی کاربریهای این مجموعه ستون ها بسیار شبیه به کاربرد ابر ستون های تانگه به عنوان کور مرکزی می باشد. از آنجایی که ایتو به جایی ابر ستون از مجموعه هایی از لوله هایی با قطر کمتر از 20 سانتیمتر استفاده کرده است که این را نیز می توان در راستای تئوری کیکوتاکه دانست و از آنجایی که مهمترین و شاید تنها عاملی معماری موثر در دکور داخلی این ساختمان لوله ها تشکیل دهنده مجموعه ستون است، شرایطی را که کوجیرو برای یک ستون سنتی ژاپنی تعریف کرده بود را نیز دارا ست. بنابراین این ستون ها را می توان ستون هایی دانست که در عین نو آوری و استفاده از برترین تکنولوژی روز در ساختارشان، هم ملاک های معماری مدرن را داشته و جواب گوی نیازهای مدرن هست و هم ویژگی های یک ستون سنتی ژاپنی را دارد.
ساختمانی مانند سندای مدیا تیک که 30 سال بعد از بحث ها جدی در رابطه با جایگاه سنت و ستون در معماری ساخته می شود به خوبی نشاندهنده اهمیت این نوع بحث ها است. آقای ایتو فردی است که هرگز خود را متعهد به سنت های معماری ژاپنی نمی داند. و تمام تلاش خود را می کند تا با استفاده از تکنولوژی های جدید ساختمان های جدیدی را بنا کند. ولی وقتی آثار او از قبیل مدیا تیک را می بینیم به راحتی می توان در آن چکیده تمام بحث ها و نظریه هایی که درباره ستون در 40 سال قبل از بنای این ساختمان اتفاق افتاده است را مشاهده کرد. و همین ستون ها این ساختمان را تبدیل به یکی از برجسته ترین آثار معماری قرن بیستم ژاپن می کند که در آن روحی ژاپنی وجود دارد و شاید هیچ کسی دیگر به غیر از یک ژاپنی توانایی خلق چنین اثری را ندارد.
اگرسندای مدیا تیک را به عنوان معماری بومی و امروزی ژاپن قبول کنیم آن را می توانیم به عنوان مثالی بسیار خوب در رد این نظریه است که برای خلق یک اثر بومی و اصیل الزاما معمار آن باید فرهنگ و معماری سنتی خود را بپرستد و چشم خود را بر روی توانایی ها و موقعیت های معماری روز ببندد تا آثار او بومی شود. در مدیا تیک می بینیم که معمار سنت گرا نبوده بلکه بسیار پیشرو و نوگرا است. همانگونه که هیروشی هارا می گوید:
محقق معماری ژاپن کریستین ای بروکنر (Chridtine E. Brookner) ویژگی معماری ژاپن را با مفهوم «Light» توضیح می دهد؛ این لغت خیلی ظریفانه «سبکی و روشنی»، دو ویژگی معماری ژاپنی را به خوبی نشان می دهد. همگان معماری «کازویو سه جیما»(Kazuyo Sejima)و هم نسلان او را با عنوان هایlight Construction ویاlight Architecture می شناسند.... ولی آغاز گر این حرکت ایتو می باشد. وقتی ایتو از باد صحبت می کند براحتی می توان پی به هدف او که همان معماری سبک است پی برد؛ بطور کلی در معماری سنتی ژاپن دیوار وجود ندارد و می توان آن را معماری سبک به حساب آورد. با این همه خیلی سخت است که ایتو را یک معمار پایبند به اصول معماری سنتی ژاپن به حساب آورد. حتی با در نظر گرفتن اینکه او تحت تاثیر نا خودآگاه معماری چوبی ژاپن بوده است، «سبکی» را در زیباشناسی پاپ آرت (هنر مردموار) یا جامعه مصرفی می بیند!
اگر او را یک فرد غرب گرا نیز ندانیم در این که فردی است که به فرهنگ غرب کمتر از فرهنگ ژاپن بها نمی دهد جای شکی نیست. و اصولا هدف والای احیای سنت را نیز دنبال نمی کند. تنها هدفش خلق اثری جدید با تکنولوژی جدید برای انسانی جدید است. ولی با نهایت شگفتی می بینیم که چنین فردی ساختمانی خلق می کند که بشدت دارای روح و فرهنگ معماری بومی سنتی ژاپن است. اگر بحث های دهه 1960 تا 1970 معماران ژاپن در درک معنای سنت هریک در جایگاه و موقعیت خود نبود امروز مطمئنا شاهد خلق شاهکاربی مانند سندای مدیاتیک نبودیم.
در ژاپن بعد از جنگ جهانی دوم شرایطی آزاد فراهم بود تا ژاپنی ها بتوانند در آن برای روشن کردن جایگاه سنت خود در آن به پردازند. در این شرایط افراد مختلف در جایگاه های مختلف شروع به اظهار نظر در باره سنت و مدرنیزاسیون می کنند. هر چند نظر هریک یه تنهایی دارای نقطه ضعف هایی بود و هیچ نظریه کاملی وجود ابداع نشد. ولی یک تنوع آرا بسیار وسیعی ایجاد می شود که کمک می کند تا نسل های بعد منابع اطلاعاتی قوی و متنوعی برای پروش یافتن داشته باشند. و با استفاده از برآیند نظریه های مطرح شده معماری بومی را خلق کنند که با معماری دیگر نقاط دنیا متناقض باشد.