۱۳۸۶ مرداد ۹, سه‌شنبه

انقلاب در مسکن 2-آغاز خانه سازی به سبک آکیهابار

انقلاب در مسکن 2- آغاز خانه سازی به سبک آکیهابار
(آکیهابار نام مرکز فروش لوازم الکترونیکی و رایانه در ژاپن است که هر قطعه الکترونیکی را می توان از آنجا تهیه کرد. و بسیاری برای ساخت لوازم اکترونیک مورد نیازشان قطعات آن را از این مرکز تهیه می کنند )

خانه سازی بدون قاعده
امروزه ساخت مسکن آنقدر پیچیده شده است که دیگر کمتر کسی می تواند بر نوع ساخت مسکن خود نظارت داشته باشد. وضعیت مسکنی که با بازار یابی یا مارکتینگی بسیار قویی، این قدرت درک بازار آنقدر بالاست که گویی قدرت خواندن روح انسان را دارند و طراحی قویتری که میل به مصرف را هرچه بیشتر تحریک می کند. این ها عواملی هستند که باعث شک در ادعای بالا بودن سطح توقع مردم می شوند. این احساس مانند احساس دروغ بودن درصد بینندگان برنامه های تلوزیونی است. عددی که بر اساس آن برنامه های تلوزیونی ساخته می شود و محتوای آن تعیین می شود، در حالی که هرگز خود و یا اطرافیان ما جزو سوال شوندگان برای بدست آوردن درصد بینندگان نیستیم.

به کسانی که به این احساس توجه می کنند و دوست دارند که طرز تفکر ساخت مسکن را عوض کنند سازندگان شخصی (Self Biulder) گویند. با شنیدن اصطلاح «سازندگان شخصی» خیلی های صحنه ای را به یاد می آورند که یک نفر با زور و بازوی خودش یک آلونک کوچک در کوه می سازد. ولی امروزه این آکونک ها برای مصرف کنندگان دوست دار پیکنیک بصورت یک بسته لوازم تبدیل به کالایی تجاری شده و قابل خرید است و آنقدر امکانت دارد که در نهایت تفاوت زیادی هم با دیگر خانه های مسکونی نداشته باشد. اینجاست که افرادی پیدا می شوند تا با روشی متفاوت در سیستم خانه سازی امروز تغییری هر چند کوچک را ایجاد کنند.

معماری به نام اوسامو ایشیاما (Osamu Ishiyama) از مطرح ترین این افراد است. او خانه ای را طرحی می کند که سرپناه هایی با استفاده ازلوله های فولادی موج دار بود به مانند کانتینری ()که دارای پنجره های است که رو به بالا باز می شود. مجموعی از این خانه ها ساخته می شود که اولین آن خانه کنجی کاوا آی () است. و بعد از ساخت این مجموعه ایشیاما کتابی را با نام « خانه را به روش آکی هابارا بسازیم» را منتشر می کند. او در این کتاب می نویسد:

«حداقل ساختمانی در حد یک خانه مسکونی را هر فردی می توانند بسازد و من معتقدم که باید اینگونه باشد. اینجوری ارزانتر بهتر، آزادانه و از همه مهمتر ساختمانی جالب تری ساخته می شود........
این موضوع من را به یاد آکی ها بارا می اندازد. وقتی شما به آکی هابارا می روید. هرنوع قطعه الکترونیکی را با ارزان ترین قیمت می توانید تهیه کنید. از آنجا که قیمت اجناس در آنجا بستگی به قدرت چانه زنی خریدار دارد، خریدار باید قدرت معامله و قدرت تجزیه و تحلیل حجم عظیمی از اطلاعات را در ارتباط با قطعات داشته باشد. در آکی هابارا هرکس با خرید به دانش خود می افزاید. به اعتقاد من این فرهنگ حاکم بر آکی هابارا فرهنگی است که باید در آینده برصنعت مسکن ژاپن نیز حاکم شود...... انرژی که در ساخت ساز با قطعاتی که بعد از چانه زدن میان خریدار و فروشنده وجود دارد. آیا نمی شود با این روش که من آن را روش آکی هابارایی می نامم یک تغییر کوچک در بازار مسکن ایجاد کرد؟ »

ایشی یامایی که از «زندگی در جنگل» تورو (Henry David Thoreau) تعریف می کرد، و یا برج های وات (Watts Towers) که سایمون رودیلا() را می ستاید و برای پیدا کردن ساختمان های عجیبی که افراد مختلف ساخته اند پیاده به نقاط مختلف ژاپن سفر می کند، به دنبال روش های خلاقانه منفردی نیست که در نقاط مختلف وجود دارد بلکه به دنبال ارائه روش خانه سازی بومی جدیدی است. غافل از آن که این روش بیش از یک دهه پیشتر به صورت کاملا معقول وجود داشته است.

خانه های بومی از نوع صنعتی
سالیان سال مصالحی که در طبیعت هر منطقه قابل دسترسی بود در بهترین حالت عقلیمی با یکدیگر ترکیب می شدند تا مسکنی ساخته شود. پس طبیعتا به دلیل متفاوت بودن مصالحی در دسترس و اقلیم هر منطقه، مسکنی که آنجا نیز ساخته می شد ویژگی خواست خود را داشت. از این رو خانه های روستایی و قدیمی را ساختمان بومی گویند.

ولی بدون توجه به شرایط منطقه ای به وسیله شبکه وسیع حمل و نقلی که در قرن بیستم ایجاد می شود اجناس صنعتی ساخته می شود که در هر منطقه ای در دسترس بودند. آیا امکان ساختن خانه با انتخاب آزادانه و ترکییب این محصولات صنعتی وجود نداشت؟ در نیمه اول قرن بیستم، در میان معماران جوان افرادی پیدا می شوند که آرزوی اینگونه خانه سازی را در سر می پروراندند.اگر خانه های قبل از آن را خانه های بومی بنامیم این آرزو را خانه های بومی از نوع صنعتی می توان نامید.

اولین جایی که امکان ساخت خانه بومی از نوع صنعتی وجود داشت هیچ جایی به غیر از مهد انبوه سازی یعنی آمریکا نیست. در کشوری که از اوسط قرن نوزدهم در مقابل استفاده از روش معمول تولید قطعات برای یک محصول روش تولید قطعاتی که در محصول های مختلف قابلیت استفاده دارند را ابداع می کند، همانگونه که در صنعت خودروسازی از این روش استفاده کرد حداقل از دهه 1920 کاتلگ قطعات و اجزای ساختمان وجود داشته است. کاتلوگ هایی که معماران می توانستند با انتخاب قطعات مورد نیاز خود از میان آن و سفارش آن را تهیه کرده و استفاده کنند.

و اما اروپا. این دوره با رواج طرز تفکر مدرنیسم در میان معماران جوان اورپایی مصادف است. در اواخر دهه 1920 آلبرت فرای() یکی از معماران جوان اروپایی که با گذشتن از اقیانوس اطلس خود را به آمریکا می رساند. در خاطرات خود می گوید: «وقتی قبل از رفتن به آمریکا در آتلیه کوربوزیه کار می کردم. در همچین جایی هم حتی از روی کاتلگ های قطعات تولید انبوه آمریکایی جزئیات نقشه قطعات دست ساز خود را می کشیدند. » معماران جوانی که به آنطرف اقیانوس اطلس می رفتند نه تنها خواهان بهره گیری از کالاهای صنعتی انبوه سازی شده ساختمانی بودند، بلکه علاقه شدیدی به استفاده از انواع و اقسام محصولات صنعتی غیر ساختمانی نیز در ساخت خانه هایشان نشان می دادند. مثلا ریچارد نویترا() که در اوسط دهه 1920 از وین به آمریکا مهاجرت می کند و در کالیفرنیا می گزیند در اولین اثرش که « خانه سالم دکتر لابل» است، برای چراغ های راه پله از چراغ جلو ماشین سواری استفاده می کند. این یکی از اولین ساخت خانه بومی از نوع صنعتی است.

در سالهای 1920 تا 1930 در آمریکا، پیشرفته ترین کشور صنعتی نیز، ساخت خانه ای کامل با منتاژ کردن قطعات و کالا هایی موجود در بازار هنوز آرزویی دست نیافتنی بود. قدرت صنعتی لازم برای واقعی شدن آرزوی خانه بومی از نوع صنعتی ، نیاز به رشد خارق العاده صنعت نظامی داشت که در جنگ جهانی دوم تحقق می یابد. چهار سال بعد از جنگ جهانی دوم خانه ایمز () برای اولین بار این آرزو را ممکن می سازد.

زوج ریچارد و ری ایمز () ( که بعدها به عنوان طراحان صنعتی شهرت جهانی یافتند) به عنوان طرحی برای خانه های آینده، منزل مسکونی خود را به عنوان یک پروژه آزمایشی طراحی می کنند. سیستم Off-the-Shelf Parts روشی است که با منتاژ قطعات پیش ساخته موجود در بازار، ساختمانی هم ارزان و دارای فضایی متعالی می سازد. این روش ساخت ساختمان، امروزه نیز مورد توجه است. صرف نظر از میزان استفاده از قطعات پیش ساخته در این مدل، در این ساختمان دو طبقه ای با استفاده از ستون های تیر آهن های I شکل ، تیرآهن مشبک برای تیرها (Lattice Beam) و ورقه یک پارچه آهنی سازه ای سبک داشت. در دیوار آن پانلهای سیمانی و چارچوب در و پنجره شبیه به کارهای ماندریان (Pieter Cornelis Mondriaan) کار گذاشته شده است। با دیدن چنین خانه ای به راحتی می توان قدرت معرفی خانه های آینده را در این خانه درک کرد.

در ژاپن هم خانه ایمز وجود داشت.
در ژاپنی هم هر چند با تاخیر، صنعت ساخت اجزاء پیش ساخته ساختمان رواج می یابد، در دهه 1960 خانه ای مانند خانه ایمز و هم ریشه در روش آکیهابارایی ساخته می شود. ره کن موچی (
Re Kenmochi) که با خانواده ایمز رفت آمد داشت مانیفست « معماری با مصالح در قطعات و اندازه های استاندارد» را شعار خود قرار می دهد. « معماری با مصالح در قطعات واندازه های استاندارد» ساخت مصالحی است که با رعایت یک استانداردی مشخص توانایی آن را دارند که آزادانه با یک دیگر ترکیب و منتاژ شده و در بازار به صورت اوپن(open) یا باز موجود باشند. ساختمانی که به این روش با انتخاب آزادانه از میان مصالح موجود در بازار ساخته می شود را ساختمان سازی به روش استفاده از مصالح در قطعات و اندازه های استاندارد گویند. از آنجایی که سیستم هایی مانند سیستم ساخت وساز پیش ساخته در ژاپن که قطعات خواص یک شرکت را فقط در خانه های همان شرکت قابل استفاده است را « سیستم بسته» یا سیستم کلوز( close system) می گویند این روش بر اساس « سیستم باز » یا اوپن سیستم (open system ) می نامیم.

خانه هاتا () به عنوان اولین خانه با استفاده از مصالح در قطعات و اندازه های پیش ساخته می باشد که در ساده ترین حالت ممکن طرز تفکر کن مچی را نشان می دهد. این خانه با استفاده از ستون های فولادی استوانه ای شکل که در آن زمان تازه به عنوان مصالح آماده ساختمانی به بازار آمده بود و تیر آهن های H شکل به عنوان تیر های آن ساخته شده بود، می توانست فضایی در ابعاد9 متر در 13 را در دو طبقه بدون ستون در میان آن ایجاد کند. و از پانل های ALC ( پانل های سبک بتنی حباب دار) و چهار چوب های آلومینیمی برای پوشاندن سطح های کف و دیوار استفاده کرد و در داخل ساختمان کمدها و یونیت های تاسیسات ایجاد کرد تا محیطی قابل سکونت را ایجاد کند.

این ساختمان ساده ترین مدلی است که افکار کن موچی در آن دیده می شود. از این رو در جایی که معمولا پشت بام برای ایجاد مسیر حرکت آب باران دارای شیب است. ولی در این ساختمان برای اینکه به تواند از مصالح در ابعاد استادارد آن استفاده کند هیچ شیبی به بام ساختمان نمی دهد.

البته برای اینکه بتوان با تهیه آزادنه قطعات و مصالح از بازار و ترکیب منتاژ آنها با یکدیگر ساختمان ساخت، نیاز به قراردادی فراگیر است که در آن تمام انداز های و روش اتصال آنها به یک دیگر مشخص شده باشد و همه به این قرارداد پایبند باشند। معماری ژاپنی یک سیستم باز است چرا که با به وجود آمدن قرارداد های مشترک میان معماران مختلف در اندازه و روش نصب مانند کی واری و تاتامی واری همه از این استاندار های در ساخت ساختمان خود استفاده می کنند. از طرف دیگر نباید فراموش کرد که در دوره کن موچی بحث هماهنگی مودیولار در میان قطعات صنعتی که قابلیت جابجایی و عوض کردن آنها را تضمین می کرد، بحث روز بوده است. ولی امروز که 30 سال از ساخت اثر او می گذرد حتی در طراحی خانه های ویلایی ژاپن هم ابعاد استاندارد 900 ، 910 ، 950 ، 1000 ، میلیمتر وجود داشته و هیچ حرکتی دیده نمی شود که در جهت ایجاد یک قرارداد اجتماعی برای یکی کردن این ابعاد وجود ندارد. از این رو این آرزو که ساکنان خانه بتوانند قطعات و اجاء مورد نیازی را که می پسندند را از بازار تهیه کرده و خود منتاژ کند هنوز تحقق نیافته است.


روش آکی هابارایی در فروشگاه های ابزار و لوازم DIY
ولی در آمریکایی که مهد خانه ایمز است شرایط متفاوت است. در آمریکا آن هم بدور و بدون ارتباط با اهداف مدرنیسم و یا سیستم متعالی هماهنگی مدیولار سیستمی ایجاد شده است که ساکنان خود می توانند، مصالح و قطعات ساختمان را خریداری کنند و البته سیستم منتاژ و بنای آن نیز ایجاد شده است. فروشگاه های ابزار و لوازم
DIY از آن نمونه هستند. فروشگاه های بزرگ ابزار و لوازم که در آمریکای امروز هست می توان تقریبا تمام وسایل و قطعاتی که برای ساخت یک خانه لازم هست را تهیه کرد. نه تنها افراد عادی که می خواهند خانه نو بنا کنند و یا تغییراتی در خانه های خود ایجاد کنند از این فروشگاه ها استفاده می کنند بلکه افراد متخصص و حرفه ای که در زمینه ساخت ساز ساختمان فعالیت می کنند نیز وسایل و مصالح ساختمانی خود را تهیه می کنند. و حتی تفاوت قیمتی برای افراد عادی و حرفه ای وجود ندارد. هرچند که سیستمی مانند آنچه ایمز و کن موچی در سر می پروراندند که بتوان قطعات ساختمانی را فقط منتاژ کرد وجود ندارد ولی می توان گفت که این نکته که مصرف کننده می تواند خودش ترکیب مصالح را آزادانه در بازار انتخاب کند با اهداف آنها یکی است.

ولی وقتی که می خواهیم چگونگی اجرا کردن اینگونه سیستم خانه سازی بومی صنعتی را در ژاپن اجار کنیم باید به شرایط خواص آمریکا که این سیستم در آنجا موفق بوده است را در نظر بگیریم. آن شرایط عبارت است از:

1- در آمریکا عمر یک خانه طولانی بوده و خریدو فروش خانه قدیمی نیز رایج است. به همین دلیل فرصت های زیادی فراهم می شود که مصرف کننده برای بالا بردن ارزش استفاده از خانه و یا ارزش مالی دست به اضافه کردن به بنای ساختان و ایجاد تغییراتی در آن ایجاد کنند. از این رو در فروشگاه های DIY بیشتر از آنکه مصالح ساختمانی را برای ساخت خانه نوساز بفروشند برای ایجاد تغییرات در ساختمان های موجود می فروشند.

2- روش ساختمان سازی که در آمریکا در قرن بیستم عمومیت پیدا کرده است روشی به نام پلات فرم است. این روش نیازی به تخصص بالا ندارد از این رو با روش های مختلف ساخت و ساز در ژاپن که هریک نیاز مند تخصص بسیار بالا هستند بسیار متفاوت است.

3- ورش محاسبه هزینه ساخت خانه در آمریکا این گونه است که قیمت مصالح جدا و دستمزد ساخت مجزا محاسبه می شود، از این رو جدا کردن بازار از تشکیلات ساخت آسان است. و تفاوت آن با ژاپن که قیمت مصالح وساخت یک جا محاسبه می شود خیلی زیاد است.

4- در آمریکا ساخت و ساز به وسیله افراد عادی آنقدر عادی است که حتی لازم به آوردن مثال جویندگان طلا در غرب نیست. تا حدی که در هر خانه ای یک فضای کوچک کارگاهی وجود دارد. چیزی که در ژاپن کمتر دیده می شود.

حداقل می توان گفت که برای اینکه در ژاپن ساخت و ساز به روش آکی هابارای رواج یابد نیاز به حل مسائل مختلف دارد।

(از کتاب تکامل مسکن به سبک قرن بیستم. نوشته شوایچی ماتسو مورا استاد دانشگاه توکیو ترجمه میثم معصومی

۱۳۸۶ مرداد ۵, جمعه

تغییر مکان وبلاگ معماری در ژاپن به معماری از پنجره ژاپنی

می دونم که تغییر مکان وبلاگ چیزی جز دردسر برای دوستانی که لطف کرده بودند و به وبلاگ معماری در ژاپن لینک دادند نداره ولی به دلیل کم بودن امکانات محیط وبلاگفا مجبور شدم که به اینجا بیام. امیدوارم که من رو با نظراتتان در این محیط جدید نیز همچنان گذشته همراهی کنید.
دو تا پستی اولی که دراین وبلاگ گذ اشتم پست هایی هستند که در وبلاگ معماری در ژاپن هم گذاشته بودم. ولی از این به بعد انشاالله فقط در اینجا مینویسم.
میثم معصومی مسئول وبلاگ های معماری در ژاپن و معماری از پنجره ای ژاپنی

انقلاب در مسکن 1- خرید پستی خانه

انقلاب در مسکن 1- خرید پستی خانه
مهاجرت و پشتیبانی
فشار ناشی از رشد انفجار گونه جمعیت بعد از انقلاب صنعتی در سرتاسر دنیا باعث تبدیل سریع سرزمین های بکر و دست نخورده به منطقه مسکونی شد. به واسطه تغییرات پس از انقلاب صنعتی مردم ، در مناطقی که فرهنگ سنتی خانه سازی و مصالح مناسب یا مهارت های فنی لازم وجود نداشت چگونه باید خانه می ساختند. ممکن است کسی مانند رابینسون کورسو که در یک تصادف به جزیره ای در اقیانوس جنوبی کشیده شده، بتواند با اتکا به استعداد خودش و مصالح موجود در جزیره پایگاه زندگی خود را بنا کند. ولی اگر مواردی مانند کورسو که به بر حسب تصادف در مکانی سکنا می گزیند را استثناء کنیم، در مهاجرت های برنامه ریزی شده هرچند اندک ولی خدامات پشتیبانی وجود داشته است. تحقیقات در قطب جنوب بدون ابداع مصالح و فراهم کردن روشی آسان برای سرهم و منتاژ کردن پایگاه غیر ممکن بود، همانگونه که در برنامه ایستگاه آینده در ماه نیز طبیعتا روش بنای تاسیسات و روش انتقال مصالح از مهمترین مواردی هستند که در حال بررسی شدن می باشند.
روش فرستادن افراد به سرزمین های توسعه نیافته، از دوره اداره سرزمین های استعماری در گذشته گرفته تا پایگاه در قطب جنوب یا پایگاه کره ماه، فرق چندانی نمی کنند. روشی که بتوان بدون داشتن تخصصی به سادگی قطعات را منتاژ کرد و به این منظور قطعات از قبل آماده می شوند. به این روش پیش سازی (Prefabrication) گویند.
درمقاله Early American Prefabrication که پیترسون (Charles E.Peterson) در سال 1948 ارائه می دهد، انگیسی های حداقل در سال 1624 خانه های پیش ساخته ای را به آمریکا صادر کرده بودند که با پانل های چوبی که چندین بار قابلیت تجزیه و منتاژ کردن دارند، بنا شده بودند.
همراه با سیاست توسعه سرزمین های استعماری تقاضا برای خانه های پیش ساخته مخصوص در سرزمین های استعماری بیشتر می شود بنابراین هیچ جای تعجب نیست که افرادی نیز ظاهر شوند که خانه های پیش ساخته را به عنوان یک موقعیت تجاری مناسب درک کنند. بر اساس تحقیقات هاربرت (Gilbert Herbert) در سال 1833 شرکت ماننینگ (Manning Inc.) به مرکزیت لندن در زمینه ساخت و فروش خانه های پیش ساخته برای سرزمین های استعماری فعالیت می کرده است. از دهه 1840 خانه های پیش ساخته ای با سازه چدنی (که در زمان خود مصالح جدیدی برای سازه ساختمان بود) نیز به سرزمین های استعماری صادر می شود. گفته می شود: در اواخر دهه 1840 و اوایل دهه 1850 که مصادف می شود با تلاش گسترده برای کشف طلا در سواحل غربی آمریکا و قاره استرالیا، خانه های پیش ساخته چه از نوع چوبی یا آهنی آن نقش بسزایی را ایفا کردند.
ولی با افزایش جمعیت در سرزمین های استعماری دیگر نیاز به پشتیبانی از کشور مادر از بین می رود. به خصوص در کشوری مانند ایالات متحده آمریکا که دیگر استقلال خود را به دست آورده است. در عمل نیز می بینم که در سال 1830 آمریکا مهد تولد روش ساخت بالون فریم (Balloon Frame) می شود که دارای قابلیت تولید صنعتی بالای بود که بعدها در روش ساخت 2*4 به تکامل می رسد. در بدبینانه ترین حالت تا سال 1860 آمریکا در ساخت خانه به روش منتاژ پانل به حدی توصعه پیدا کرده بود که قابلیت تولید در حد تجاری را می یابد.
عمومیت یافتن کتاب الگو یا پاتان بوک
همانگونه که اشاره شد، واردات خانه پیش ساخته از کشور مادر تنها راه برای استفاده از خانه های پیش ساخته در سرزمین های استعماری نبوده و انتقال دانش ساخت نیز از دیگر اشکال استفاده از این نوع خانه ها در مناطق استعماری بوده است. به خصوص در مناطقی که جمعیت مناسبی اسکان می گرفتند، افرادی پیدا می شوند که ساخت و ساز را شغل خود قرار می دهند و از طرف دیگر خانه های پیش ساخته ای که فقط در حد حفاظت از باد و باران کارایی دارند و در ابتدا از کشورمادر وارد شده بودند دیگر نیاز های بخش بزرگی از مهاجران را برآورده نمی کرد.
همانگونه که وقتی یک آشپز می خواهد با استفاده از مواد غذایی محلی غذایش را درست کند نیاز به کتابی دارد که در آن فنونی که بر اساس تجربیات تاریخی به دست آمده اند در آن جمع شده باشد. برای ساخت مسکن نیز به همچین کتابهایی احتیاج بود.
در ارتباط با معماری چنین کتابی که در آن فنون ساخت جمع شده باشد از قدیم در شرق،غرب و یا برای سرزمین های استعماری وجود داشته است. در ژاپن دستورالعمل مخفی کی واری (kiwari) و یا کتاب هینا کتا بون (hinagatabon) که در آن نقشه جزیات ساختمان کشیده شده است از آن دسته هستند. در اروپا نیز نمونه هایی از انتشار کتاب هایی که در آنها جزئیات ساختمان یا روش ساخت توضیح داده شده است از قرن 17 میلادی به بعد دیده می شود، و در طول قرن 18 تا 19 تعداد آنها بسیار زیاد می شود. اینگونه کتاب هایی که در آنها روش ساخت ساختمان توضیح داده شده است در قرن 18 زمانی که آمریکا مستعمره بود به آمریکا نیز صادر می شود.
در قرن 18 بجز کتاب های راهنمای فنی وارداتی از اروپا کتابهایی را منتشر می کرد، که در آنها طرح های بهتر برای ساخت خانه یا به عبارتی طرح های مدل روز وجود داشت. این کتاب ها در انگستان «ویلا بوک» نامیده می شدند. از این نوع کتاب ها در آمریکا دهه 1830 نیز چاپ می شود که در آنجا با نام های «استایل بوک» و یا « پاتان بوک» شناخته می شدند و برای سازندگان و استفاده کنندگان بسیار با ارزش بود.
این کتاب های پاتان بوک برعکس کتاب های راهنمایی فنی که قبل از آن بود، در باره روش ساخت و یا نقشه جزییات ساختمان توضیحات زیادی نداشتند و بیشتر با نشان دادن نما های مختلف خانه از راه فرهنگی سعی در تحت تاثیر قرار دادن آرزو ها و نیاز های مردمی که در دور دست زندگی می کردند را داشتند. عمومی کردن اطلاعات به روش تان بوک تنها به انتشار کتاب محدود نمی شود. در مجله زنانه Godey’s Lady’s Book که از سال 1830 منتشر می شد نیز از این روش استفاده می شد. در آمریکای نمیه دوم قرن نوزدهم تا اوایل قرن بیستم آمریکا از آنجایی که افراد متنوعی اینگونه مجلات زنانه را می خواندند تاثیر اینگونه مجلات بیشتر بوده است. مثلا تیراژ مجله Ladies’ Home Journal که بعدها نقشه مدل خانه هایی را که معماران معروفی مانند فرانک لوید رایت طراحی کرده بودند را نیز چاپ می کند در سال 1891 ششصد هزار شماره بوده که این تیراژ در سال 1903 به سه میلیون نیز می رسد.
خانه های تمام سفارشی
از یک طرف واردات قطعات خانه های پیش ساخته از سرزمین های دور گسترش پیدا می کند و از طرف دیگر رسانه های معرفی استایل های مختلف خانه گسترش می یابد. مورد اول فقط در حد حفاظت از باد و باران بوده و بدون ارتباط با آرزو ها و خواست های ساکنان آن آغاز می شود و مورد دوم هر چند که آرزو ها و خواست های مردم را نشان می داد ولی هیچ راهی را برای اجرای آن پیشنهاد نمی کند. وقتی نقطه ضعف های این دو را مورد بررسی قرار می دهیم. می توان حدس زد که افرادی بوده اند که با ترکیب این دو، روش جدیدی را برای خانه سازی را ابداع کنند. در دنیای واقعیت نیز خیلی سریع افرادی پیدا می شوند که این تفکر را به واقعیت تبدیل کنند. شرکت های « تمام سفارشی » آمریکا که همان شرکت های فروش خانه پستی هستند از اواخر قرن نوزدهم ایجاد شدند و تا سال 1910 بیش از 10شرکت در این زمینه فعالیت می کردند. شرکت های معرف فروش پستی از قبیل سیارز روباک (Sears Roebuck) و مونتگومری وارد (Montgomery Ward) از 100 سال پیش اجناسی حتی مانند خانه را نیز می فروختند.
شرکت های فروش پستی خانه به اطلاعاتی که در کتاب های پاتان بوک وجود داشت، پلان طبقات با اندازه و مقیاس، نقشه نوع روکار قطعات، و تزیینات و حتی در بعضی از مواقع به وسیله نقشه توضیحی درباره معماری داخلی ساختمان پرده ها و مبلمان ساخت شرکت خود را نیز اضافه کرده، درکتابی که « پلان بوک» خوانده می شد چاپ کرده و تلاش برای فروش آن می کردند. اطلاعاتی در این سطح در مجلات زنانه نیز به تدریج چاپ می شود. در این کتاب های پلان بوک نقشه های کوچک ترین خانه های ممکن که دارای 2 اتاق بودند تا ساختمان های نسبتا مجلل با 10 اتاق برای جواب گویی به نیاز اقشار مختلف تهیه شده بود.
مصرف کننده پلان بوک را در دست می گیرد و در آن خانه ای که با بودجه و نیازهایش هماهنگی دارد را انتخاب کرده و با ارسال تمام و یا قسمتی از هزینه خانه به شرکت فروش پستی قرار داد ساخت را می بندد. بلافاصله از طرف شرکت نقشه های دقیق ساخت و روش بنای ساختمان فرستاده می شود. به طوری برنامه ریزی شده بود که در فاصله دو تا سه هفته نیز اولین سری از مصالح ساخت به وسیله راه آهن به دست مصرف کننده برسد. از اجزاء چوبی که در اندازه های مورد نیاز قبلا بریده شده اند تا مابقی اجزایی که برای ساخت ساختمان لازم است را بر اساس ترتیب ساخت در چندین محموله جداگانه ارسال می شده است. شرکت سیارز روباک که بزرگترین شرکت در این زمینه بود در بعضی از مواقع بنابر نیاز خدمات نصب ساختمان را نیز بر عهده می گرفت و در دهه 1920 مشاور معماری داخلی نیز داشته است که بعداز اتمام خانه برای انتخاب پرده و مبلمان خدمات مشاوره ای را ارائه دهد. خدماتی در سطح خدمات شرکت های خانه سازی امروز ژاپن.
بعد از بحران اقتصادی دهه 1930 اکثر این شرکت ها فروش پستی خانه را قطع می کنند ولی تحریک نیاز های مصرف کننده به وسیله رسانه ها، تولید وابسته به توزیع در منطقه بسیار وسیع، بالا بردن سطح توقع مصرف کنندگان به وسیله ارائه انواع مختلف پلان ها ، خدمات متنوع و... همگی از ویژگی ها و نو آوری های فروش پستی هستند که کمک می کنند تا خانه در قرن بیستم وارد فرایندی شود که در نهایت مسکن را تبدیل به یک کالای مصرفی می کند.
(از کتاب تکامل مسکن به سبک قرن بیستم. نوشته شوایچی ماتسو مورا استاد دانشگاه توکیو ترجمه میثم معصومی

پایان عمر هتل کپسولی نکاگین و چند نکته


این روزها کیشو کورکاوا معمار معروف متابولیست ژاپنی برای نمایندگی مجلس سنا کاندید شده و حضور فعالی در مطبوعات دره. این موضوع من رو یاد یک خبری انداخت که یکی دو ماه پیش دیدم. خبر از این قرار که هتل کپسولی نکاگین (سال ساخت 1972) اثر کیشو کوروکاوا تخریب می شود. هتل کپسولی نکاگین شاید برجسته ترین اثر مکتب متابولیزم باشد. متابولیست ها معتقد بودند که ساختمان باید از دو قسمت تشکیل شود، یکی کور یاهسته تغییر ناپذیر و پایدار که طول امر زیاد و نیمه ابدی دارد. دیگری اجزایی است که قابلیت نصب و حذف راحتی دارند مانند کپسول های هتل نکاگین که متناسب با نیاز های هر دوره و زمانی به راحتی به هسته وصل شده یا جدا می شوند.

این ساختمان دارای نکات جالب زیادی است.
1) سر آغازی برای نوع جدید از هتل داری در ژاپن می شود که به هر مهمان خود فقط فضایی در حد یک تخت می دهد فضایی که هرچند بسیار کوچک است ولی دارای جدید ترین امکانات صنعتی روز از قبیل تلوزیون یخچال و..... که البته یکی از دلایل غیرقابل استفاده شدن این هتل همین تاسیساتی بود که در کپسول ها وجود داشت.تاسیساتی که امروزه دیگر بسیار قدیمی و غیر قابل استفاده بودند.
2) هر چند ساختمان به گونه ای طراحی شده بود که کپسول های آن بر اساس نیاز و یا طول امرشان مدام بر تعدادشان اضافه یا کم شود و در تغییر باشند، تا تخریب کل ساختمان هرگز تغییری در ساختمان ایجاد نشد و همان ساختمانی ماند که در روز اول ساخته شده بود.
3) هر چند این ساختمان یکی از موفق ترین ساختمان های مکتب متابولیزم بود ولی همزمان تبدیل به مهمترین دلیل بر غیر واقعی بودن اهداف مکتب متابولیسم نیز شد.
4) بحث های زیادی مطرح بود که این ساختمان را به عنوان میراثی از معماری قرن بیستم حفظ کنند ولی به دلیل استفاده از آبزست در ساخت آن قابلیت نگهداری نداشته و هیچ راهی جز تخریب آن نماند.
5) همانگونه که احداث این ساختمان نوید دهنده عصری جدید بود تخریب آن نیز خبر از پایان عصری می دهد که هر چند که تکنولوژی در آن پیشرفت شگرفی می کند ولی پر است از آزمون و خطا. و البته بعضی از این خطا ها صدمات بسیاری برای بشریت داشت.