۱۳۸۶ مرداد ۲۶, جمعه

انقلاب مسکن 3- مسکنی که راه می رود


در طول تاریخ بشریت نمونه های متنوعی از خانه های متحرک ساخته شده است. این خانه ها همراه با اقوام کوچنشین در حرکت بوده اند. مانند پاو (Pao) چادر اقوام عشایر مغول، که یک نوع خیمه است. امروزه نیز از پاو استفاده می شود و حتی تبدیل به یک خانه آرمانی برای شهرنشینانی شده است که از زندگی و معماری های دنیای صنعتی خسته شده اند. این استقبال تا جایی است که وقتی، چند سال پیش پاوی در مرکز معماری توکیو به نمایش درآمد تعداد زیادی بازدید کننده داشت. سازه پاو از شاخه های بید است. شاخه ها را در قطعات 8/1 متری مانند تور به هم می بافند . با متصل کردن این قطعات به یک دیگر دیواری دایره ای شکل به قطر 3 تا 4.5 متر می سازند. روی آن را با سقفی از همان شاخه ها می پوشانند. این سازه موقع اسکان موقت در هر مکانی امکان بنا شدن داشته برای تکمیل شدن آن، تنها نیاز است که روی آن را با پارچه ای پشمی پوشانده، و بالاو پایین ، چپ و راست آن را با طناب بسته شود. تنها 2 ساعت زمان برای بنا کردن و جمع کردن این خیمه لازم است. این خانه معمولا با شتر و یا جدیدا با ماشین حمل می شود. ولی تمام پاو ها قابلیت جمع شدن و جابجایی را ندارند. بنا بر تحقیقات آقای جیتارو موراتا (Jitaro Morata) امروزه حتی بسیاری از پاو های جمع آوری هم نمی شوند و در همان حالت بنا شده، با ماشین جابه جا می شوند.

اینگونه نیست که خانه های متحرک فقط مختص به کوچ نشینان باشد. بر اساس تحقیقات شوو ایچی هوندا (Shoichi Honda) در ژاپن نیز نمونه هایی از خانه هایی متحرک دیده شده است. این خانه ها قابلیت آن را داشتند که موقع طغیان رودخانه تجزیه شوده و به همراه وسایل خانه جابجا شوند. در بعد از جنگ جهانی دوم نیز زمانی که هنوز بخش های زیاد از ژاپن ویرانه بود، خانه هایی تحت عنوان «خانه های کامیونی» با مساحتی بسیار کوچکی در حد یک تاتامی ( واحد مساحت ژاپنی تقریبا برابر با 90 سانتیمتردر180 سانتیمتر) ساخته و به بازار عرضه می شود. نمونه های بسیاری از خانه ی با قابلیت حمل و نقل بدون نیاز به تجزیه و جمع آوری وجود دارد ، نیازی به جستجو در میان نمونه های ویژه نیست. چرا که از قدیم نمونه های مختلفی از خانه های روی کشتی و یا گاری اسب وجود داشته است. هرچند گاریی که نیروی متحرکه آن از اسب تبدیل به ماشین می شود برای اولین بار در دهه 1920 آمریکا با نام «تریلی مسافرتی» ساخته می شود.

تکامل از وسیله ای تفریحی به وسیله ای لازم برای زندگی
در دهه 1910 با ظهور مدل
T فورد، اتومیبل به سرعت جنبه همگانی یافت تا جایی که در اواسط دهه 1920 تبدیل به وسیله نقلیه عموم مردم آمریکا می شود. هم زمان « اتو کمپ » (کمپ رفتن با ماشین) به عنوان روشی جدید برای تفریح و گذران اوقات فراغت تبلیغ می شود. و « تریلی مسافرتی» به عنوان وسیله تزئیناتی این نوع پیک نیک و تفریح، به بازار می آید. هرچند که تریلی مسافرتی با خانه معمولی بسیار متفاوت بود و فقط برای گذراندن اوقات فراقت و زندگی موقت طراحی شده بود، ولی در هر صورت جزئی از خانواده خانه های متحرک به حساب می آید. در سال 1935 برای اولین بار به جای تریلی مسافرتی، «خانه تریلی» یا همان خانه متحرک ساخته می شود. هر چند به زودی خانه تریلی به عنوان مسکن کارگران ساختمانی و یا خانه های اضطراری در زمان جنگ مورد استفاده گسترده ای واقع می شود، ولی مساحت درون آن بسیار کم بود. و به هیچوجه قابل رقابت با خانه های معمولی نبودند.

این نوع مسکن که ابتداء به عنوان یک وسیله تزیناتی برای اتومبیل ابداع شد، از سال 1950 به بعد با بزرگتر شد ابعاد آن ، نام آن نیز به «خانه متحرک»یا موبیل هاوس تغییر یافت و تبدیل به فضایی با ویژگی های یک خانه معمولی می شود. تا دهه 1950 عرض خانه های متحرک 8 فیت ( تقریبا 2.4 متر) بود که در اوایل دهه 1960 با تعدیل قوانین راهنمایی و رانندگی عرض آن به 10 فیت ( تقریبا 3 متر)، می رسد. در اواسط دهه 1960 نیز با تغییرات پیاپی قانون عرض این خانه ها تا 12 فیت (3.6 متر) و 14 فیت ( 4.2 متر) نیز افزایش می یابد. تا خانه های متحرک هر چه بیشتر قابلیت یک خانه معمولی را پیدا کنند. در دهه 1970 نیز انواع مختلفی از خانه های متحرک به بازار می آید، مانند مدل « عرض دو برابر» یا دبل واید که هر واحد مسکونی از کنار هم قرار دادن دو تریلی ایجاد می شد و یا مدل « گسترش یاب » یا اکیسپاند ابل که در هنگام حمل و نقل جمع شده و از عرض کمی بر خوردار است ولی در موقع استفاده می توان آن را باز کرد و از فضای وسیعتری استفاده کرد. بدین ترتیب در این دوره کیفیت خانه های متحرک روز به روز بهتر می شود. رشد خارق العاده خانه های متحرک به اندازه ای بود که 750 هزار دستگاه خانه متحرک در سال 1972 تولید می شود و 37.1 درصد خانه های تازه بنا در سال 1973 را خانه های متحرک تشکیل می دادند.

موفقیت ابن گونه خانه ها در بازار تا به آنجا رسید که دیگر دولت فدرال نمی توانست نسبت به آنها باشد. دولت سیاست سابق خود مبنی بر به رسمیت نشناختن خانه های متحرک را به عنوان یک خانه را عوض کرده و در سال 1976 مقررات یکسانی برای ساخت خانه های متحرک در سرتاسر آمریکا وضع می کند. از آنجایی که در خانه های متحرکی که تا آن تاریخ ساخته شده بود دارای ویژگی هایی بودند که باعث کم شدن هزینه این خانه ها می شد. از جمله استفاده از شلنگهایی جدید بجای لوله فاضلاب که در خانه های معمولی استفاده نمی شد و یا استفاده از ستون هایی با ابعاد 2 اینچ ( که کیفیت لازم را نداشتند) و یا از مصالح جدیدی که کیفیت و امنیت آنها تا آن موقع ثابت نشده بود مانندچسب های سریع و قویی در این خانه ها بکار می رفت،. ولی بعد از به رسمیت شناخته شدن خانه های متحرک توسط دولت ، سازندگان مجبور به رعایت رعایت کلیه استاندارد های خانه های معمولی شدند که به تبع آن قیمت تمام شده این خانه ها را نیز بالا می برد ولی در مقابل این سخت گیری ها، مقررات منع کننده ای که تا قبل از آن برای مکان نصب این خانه ها وجود داشت برداشته شد و خانه های متحرک نیز تحت پوشش وام های بلند مدت مسکن قرار گرفتند. با توجه به تغییراتی که پس از تصویب این مقررات به وجود آمد نام خانه های متحرک نیز به « خانه های کارخانه ای »(Manufactured home) تغییر یافته از بعد عایق حرارتی و مقاومت در برابر آتش سوزی کیفیت آن بسیار بالا می رود. از این تاریخ به بعد بود که برای اولین بار خانه متحرک هم در اسم و هم در رسم تبدیل به یک خانه واقعی شود.

خانه متحرک هایی که حرکت نمی کنند
یکی از بزرگترین دلایل استقبال زیاد از خانه های متحرک ارزانی آنها بود. در آماری که موسسه خانه های کارخانه ای (
Manufactured Housing Institute ) در سال 1988 ارائه می کند، قیمت متوسط خانه های معمولی آمریکا بدونه در نظر گرفتن قیمت زمین در آن سال ها حدود 100هزار دلار بوده است. در حالی که قیمت خانه متحرک ها چیز در حدود یک چهارم این قیمت یعنی 25 هزار دلار بوده است. امروزه خانه متحرک ها به دو نوع کلی تقسیم می شوند، خانه هایی «تک قسمتی» یا سینگل سکشن که تماما در کارخانه تولید می شوند و به مجرد حمل به محل نصب قابل استفاده اند. و خانه های« چند قطعه ای» یا مالتی سکشن که در بیش از دو قطعه یا قسمت تولید می شوند که در محل نصب با هم منتاژ می شوند. حتی میانگین قیمت خانه متحرک های چند قطعه ای که به نسبت گران قیمت تر هستند نیز یک سوم قیمت خانه های معمولی و فقط 33000 دلار بوده است. البته مساحت خانه متحرک ها از مساحت خانه های معمولی کمتر است ولی قیمت واحد مساحت این خانه ها نیز نصف قیمت واحد مساحت خانه های معمولی بود.

مزیت قیمت پایین باعث شد که در سال 1973 بیش از 50 هزار واحد یعنی چیزی در حدود 37 درصد از واحدهای مسکونی جدید ساز را خانه متحرک ها تشکیل دهند. در سال 1970 سیصدو شصت شرکت و در ششصد کارخانه خانه متحرک تولید می کردند که اکثر آنها شرکت های کوچک بودند. ولی در سال 1985 تعداد شرکت ها به صدوچهل و تعداد کارخانه ها به چهارصد واحد کاهش می یابد در حالی که خانه های پیش ساخته هنوز در طول سال های 1980 تا 1990 بیش از 20 درصد بازار در در اختیار داشتند.

اگر فقط به مزیت قیمتی نگاه کنیم خانه متحرک ها از یک برتری مطلق نسبت به سایر خانه ها بر خوردار بودند و قابلیت این را داشتند که سهم بیشتری از بازار را در اختیار بگیرند ولی به دلیل اینکه این خانه ها دارای محدودیت فرمی بودند این امر میسور نشد. براساس تحیقیقاتی که موسسه خانه های کارخانه ای در سال 1984 میان 10000 خانوار ساکن در خانه متحرک ها اجرا کرد. متوسط سن ساکنان این خانه ها چهل و هفت سال بوده و متوسط درآمد آنها 16000 دلار در سال بوده است. متوسط دوره زندگی در این خانه ها 9 سال بوده ولی وقتی به ساختار سنی ساکنان توجه می کنیم متوجه می شویم که 48 درصد از ساکنان بالای 60 سال سن دارند. بنابر این ساکنان این خانه ها را دو گروه افراد بسیار جوان و افراد مسن تشکیل می دهند. این نتیجه از این جهت دارای اهمیت است که بنا بر تحقیقات سال 1967 ساختار خانواده متوسطی که برای این خانه ها در نظر گرفته شده بود افرادی بودند که دیپلم دارند، کمتر از 35 سال سن و ازدواج کرده اند. که با نتیجه تحقیقات سال 1984 بسیار متفاوت بوده و نشان می دهد که خانه متحرکی که به عنوان خانه ارزان قیمت برای خانوار های کم جمعیت طراحی شده بود مورد استفاده اقشار مختلف اجتماع قرار گرفته است.

با این توضیحات روشن نیاز به بیان این موضوع نیست که خانه متحرک های امروز دیگر مانند پاو یا کالاسکه خانه هایی نیستند که حرکت کنند. هرچند که از کارخانه با چرخهایی که در زیرشان است حمل می شوند ولی ساکنانی که بعد از نشستن در این خانه ها از چرخهایی که در زیر این ساختمان ها استفاده کنند و مکان سکونت خود را از جایی به جای دیگر عوض نمایند فقط در حدود 3 درصد کل ساکنان خانه متحرک ها می باشند. در بیشتر موارد ساکنان در این خانه های تغییراتی ایجاد کنند تا هرچه بیشتر شبیه خانه های معمولی شوند و در محله هایی که این خانه ها بنا شده اند به مانند محله هایی که در آن خانه های ثابت وجود دارد، روابط اجتماعی میان افراد ایجاد می شود. حتی بعضی ها به بنای این خانه ها افزوده و روی آن و یا در اطراف آن اتاق هایی را اضافه کرده اند. این تغییرات همگی از تنوع و جذابیت خاصی برخوردار بوده و بسیار جالب توجه هستند.

خانه متحرک نه به خاطر خاصیت متحرک بودنش که بلکه به دلیل دو ویژگی مهم ارزان قیمتی و سریع النصب بودن در جامعه آمریکا جایگاه خود را باز کرد. نوسسنده Wheel Estate آقای آلان والیس (Allan D. Wallis ) کمبود زمین مناسب برای نصب اینگونه خانه ها را از مشکلاتی که این خانه متحرک های ارزان قیمت امروزه دارند بر می شمارد। در ابتدا پارکهایی مخصوص برای خانه متحرک ها در نظرگرفته می شد. ولی با گران شدن قیمت زمین صاحبان زمین های این پارک ها که معمولا در اطراف شهرهای قرار داشتند، به فکر تغییر کاربری ویا فروش این زمین ها می افتند. به همین دلیل نود هزار نفر از افرادی که در سال 1973 در خانه متحرک زندگی می کردند مجبور می شوند که مکان زندگی خود را عوض کنند.

(از کتاب تکامل مسکن به سبک قرن بیستم. نوشته شوایچی ماتسو مورا استاد دانشگاه توکیو ترجمه میثم معصومی

۱۳۸۶ مرداد ۱۱, پنجشنبه

شباهت ها و تفاوت های طراحی لباس با معماری


این روزها نمایشگاه مشترکی از فشن و معماری (Skin + Bones: Parallel Practices in Fashion and Architecture) در توکیو برقرار است. این نمایشگاه دلیل شد تا من مختصری در رابطه با شباهت ها و تفاوت های طراحی لباس با معماری بنویسم.

در فیلم مستند اسکیچ های فرنک گیری ساخته سال 2005 صحنه ای بسیار جالبی وجود دارد. در این صحنه، گیری قیچی به دست در حال کار روی ماکت یک پروژه است و هرازگاهی کاغذی را می برد و بر ماکت می افزاید، تا به فرم ایدال خود برسد. این صحنه برای یک لحظه بیننده را گمراه کرده که مبادا، گیری در حال طراحی لباس است تا معماری. این صحنه فیلم کیلید جواب به این سوال است که چرا فرم ساختمان های گیری بیشتر شبیه به فرم لباس است تا فرمی از ساختمانی که ما در ذهن خود داریم. شاید گیری از جمله معمارانی باشد که هم در روش طراحی و هم در خروجی کارهایش بیشترین اشتراک را با طراحان لباس دارد. ولی آیا گیری یک استثنا است یا این که نقاط اشتراک بیشتری میان معماری و طراحی لباس وجود دارد. این سوالی است که این نمایشگاه با قرار دادن معماری و فشن در کنار هم سعی در پاسخ گویی به آن را دارد. و اما شباهت ها و چه تفاوت هایی میان طراحی لباس و ساختمان چیست؟

لباس و ساختمان هر دو وسیله ای برای پوشش بدن هستند. هر دو نقشی اجتماعی دارند. و در نهایت در مدل ها و روش ساخت نقاط مشترک زیادی دارند.

شاید برای اولین بار فقط به یک دلیل انسان لباس به تن کرد و آن هم برای حفظ بدن از عوامل بیرونی مانند گرما سرماو... بود و اتفاقا به همین دلایل انسانها برای اولین بار برای خود سرپناهی ساختند تا بتوانند خود را در مقابل طبیعت خشن حفظ کنند. از این رو شاید مهمترین کاربرد لباس و ساختمان حفاظت انسان در برابر این عوامل طبیعی باشد.

لباس همواره وسیله ای برای نشان دادن جایگاه اجتماعی و حتی طرز تفکر افراد بوده است و نقش نشانه و سنبل را داشته است. در معماری نیز این سبک های مختلف معماری به عنوان نشانه وسنبل برای نشان دادن جایگاه اجتماعی ساختمان و یا صاحب ساختمان به کار می روند. معمولا عادت داریم که از روی لباس افراد درباره شخصیت او پیش داوری کنیم و یا با دیدن یک خانه سعی در به تصویر کشیدن شخصیت صاحب آن خانه را داریم. حتی اگر در بیشتر این پیش داوری ها راه به خطا ببریم باز از لباس و خانه افراد برای تشخیص شخصیت آنها استفاده می کنیم. در خیلی از موارد نیز یک فرم خواص از لباس و یا یک سبک خواص از معماری تبدیل به نشانه ای رسمی برای یک گروه و طبقه مشخص اجتماعی می شود. از اینگونه نمونه ها در تمام جوامع دیده می شود. مثال بسیار واضح و قابل لمس آن در جامعه امروز ما لباس متفاوت روحانیت از دیگر مردم و معماری متفاوت اماکن مذهبی از دیگر اماکن است.

مورد دیگر اشتراک در روش ساخت است. فرم و سبک های ساخت نیز میان فشن و معماری نقاط مشترک زیادی وجود دارد. همان گونه که در ابتدا به آن اشاره شد گیری فرد است که سبک معماری آن با سبک طراحی لباس نقاط اشتراک زیادی دارد. از این گونه اشتراکات زیاد می توان یافت. در بالای این نوشتار عکسی از نمای داخلی ترمینال بندر یوکوهاما کار FOA هست که فکر نکنم کسی باشد که آن را ببیند و به یاد چینهای دامن های پر چین نیفتد. هرکسی می تواند با کمی دقت از بسیاری از این گونه اشتراکات را کشف کند. که البته نمایشگاه Skin + Bones سعی کرده تا بهترین نمونه های آن را به نمایش بگذارد. ناگفته نماند که ایده ایجاد این نمایشگاه نیز از تشابه بسیار زیاد یک سبک طراحی لباس با سبک دیکانستراکشون معماری می آید.

و اما بین معماری و فشن چه تفاوت هایی و جود دارد. خوب اولین تفاوتی که به نظر هرکسی می رسد اختلاف در اسکیل است. جای شکی نیست که تفاوت مقیاس ساخت این دو باعث می شود خیلی از کارهایی که در طراحی لباس می توان کرد در معماری نتوان انجام داد و البته برعکس آن نیز صادق است.

تفاوت دیگر در قابلیت لمس کردن است. لباس را می توان لمس کرد ولی اکثریت افراد علاقه ای به لمس کردن ساختمان از خود نشان نمی دهند. از طرفی دیگر فرم لباس با انسان است که جلوه پیدا می کند و با نمایش لباسی که بر تن انسان نیست نمی توان به راحتی پی به فرم و حالت لباس برد. ولی هرچند معماری هم با وجود انسان است که معنا می یابد ولی فرم و شکل در معماری وابسته به وجود انسان در درون آن نیست.

ولی تفاوت عمده میان لباس و معماری در متغیر بودن فرم لباس است. یعنی وقتی که شما یک لباس را پوشیدید با وقتی که تنتان نیست فرم آن فرق می کند. حتی فرم لباس بر تن افراد مختلف نیز تغییر می یابد. در این نمایشگاه لباسی زنانه وجود دارد که وقتی روی زمین پهن می شود دایره است که در آن 3 تا سوراخ وجود دارد. ولی وقتی این لباس را در بدن مدل می بینید هرگز نمی توانید حدس زد که این لباس دارای فرمی دایره ای شکل است. این قدرتی است که فشن دارد ولی معماری از آن بر خوردار نیست. در معماری معمولا فرم ساختمان تغییر نمی کند .